درس تاریخ
تاریخ نشر پنجشنبه ۱۹ دسامبر ۲۰۱۳ هالند
درس تاریخ
رسول پویان
****
خروش خون مردم خیره سازد چشم دنیا را
به هم ریـزد بســاط دلـقـکان بی سـر و پــا را
ز تاریخ امیران گرنگیری درس عبرت باز
کنی تکرار بر ما فصل فصل تیره شبها را
نـشیـند در دل فـرزانگان آهـنگ تکـراری
بیـا از نـو سـراییم شـعرهای نسل فـردا را
مراد ما نشد حاصل اگر از خاک بازیها
همـای هـمتـم مـنـزل کـنـد اوج ثــریـا را
صراحی گرشود خالی نیرزد نیم دیناری
بیاور باز در بزم حریفـان جوش مینا را
همیشه اژدهای گنج در ویرانه میخوابد
برون کن زاستین کهنه آخر مار کبرا را
اگردشمن به خاک افکند زرین برگ تاریخم
کسی پـیـدا نـشد تا بـرکشد تند یس بـودا را
به مژگان خارچشم میهنم را میکشم بیرون
گلستان میکنم ازآب چشمم دشتوصحرا را
اسیردشتهای گرم وسوزان کی کند احساس
سـرود نـیـمه شبهای نسـیم مـوج دریا را
نجوشی گرچو مولانا و جامی دردل تاریخ
چـه میدانی کهن افسانۀ بلـخ و هـریـوا را
به میدان عمل محکم نبندی گر کمر هرگز
نباشـد حاصلی گلغنچه هـای خـام سـودا را
رسول پویان
با عرض سلام و احترام به دوست بزرگوار جناب آقای پویان عزیز ، همانطور که قبلآ به اطلاع عزیزان رسانده بودم اکثر word ها نظر به مشکلات تخنیکی باز نمیشود و خواهش کرده بودم مانند سابق در پهلوی word در جای که ایمیل میفرستید یک کاپی از شعر یا مطلب تانرا هم برایم بصورت ساده بفرستید که اگر word باز نشد از آن شعر یا مطلبی را که با ایمیل فرستاده اید استفاده کنم. متاسفانه امروز خیلی کوشش کردم که شعر شمارا صبح نشر کنم ولی نشد وبلاخره اکنون توانستم باز کنم و همه حروفها بهم چسپیده بود خدا کند شعر درست نشر شده باشد. واقعا مثل همیشه زیبا و عالیست و چی خوب فرموده اید:
به مژگان خارچشم میهنم را میکشم بیرون
گلستان میکنم ازآب چشمم دشتوصحرا را
زنده باشید . مهدی بشیر