شب یلدا
تاریخ نشر یکشنبه ۲۲ دسامبر ۲۰۱۳ هالند
شب یلدا
عبدالله « وفا »
کارتۀ سه – کابل
*****
باز از درد فراقت ناله سر کردم بیا!
شور و فریا د د لم بیشتر کردم بیا !
آب دیده ریختم بر مجمر داغ فلک
نور ماه و اختران را بی اثر کردم بیا !
بر در صبح مزاحم قفل و زنجیری زدم
دخت نیلی آسمان را بی هنرکرد م بیا !
در زوال نور چشمم ، شا م تا پای سحر
ناله کردم ،گریه کردم، شور و شر کردم بیا!
شعله های عشق سرکش را ز توفان سرشک
با نوید وصلت ای جان،جمله تر کردم بیا !
در شب یلدا « وفا » تا پای جان در انتظار
چشم و گوش خویشتن را کور و کَر کردم بیا!
کارتۀ سه – کابل
عبدالله « وفا »
وفای عزیز ، سروده زیبا و عالیست . چی خوب فرموده اید:
در زوال نور چشمم ، شا م تا پای سحر
ناله کردم ،گریه کردم، شور و شر کردم بیا!
موفق وسلامت باشید . مهدی بشیر
مهدی بشیر دوست گرانمایه و فرهنگی ام ، پس از عرض حرمت و سپاس از حضور پر نور جناب شما ، خوشحالم که سروده ام مورد پسند ذوق عالی هنری شما فرهنگی نیک اندیش واقع شد . سعادت نصیب تان باد و خوشبختی قرین تان !