آواز زن
تاریخ نشر جمعه هفتم مارچ ۲۰۱۴ هالند
عزیزی غزنوی
۲۸-۸-۱۹۹۸
دهلی – هند
*****
من خانم افغانی ام این ناله آواز من است
در خانه ام زندانی ام این ناله آواز من است
محرومم از آموختن از هرکمال و علم و فن
کو حرمت انسانی ام این ناله آواز من است
همچون متاع هرزه ام در اضطراب و لرزه ام
من شیون پنهانی ام این ناله آواز من است
دژخیم جلاد وطن کشتند فرزندان من
دیگر چه می رنجانی ام این ناله آواز من است
بی شوهرم بیچاره ام بیخانه و آواره ام
بین بی سر و سامانی ام این ناله آواز من است
بی آب و نانم خشک لب بی خورد و خوابم روز و شب
می بینی ام میدانی ام این ناله آواز من است
طفلم نه می یابد غذا نه بهر درد دل دوا
زین تنگنا برهانی ام این ناله آواز من است
در چنگ گرگانم اسیر ای مردم برنا و پیر
رحمی به اشک افشانی ام این ناله آواز من است
درسینه خنجر می خورم شلاق بر سر می خورم
گویا که من یک جانی ام این ناله آواز من است
فریاد ها دارم بسی تا بشنود ازمن کسی
من جنس بازرگانی ام این ناله آواز من است
من دخترم من خواهرم من یک زنم من مادرم
جویم حق انسانی ام این ناله آواز من است
عزیزی غزنوی
۲۸-۸-۱۹۹۸
دهلی – هند
جناب غزنوی عزیز تشکر از سروده زیبا تان . موفق باشید. مهدی بشیر