دو سروده زیبا در مورد سیلاب
تاریخ نشر شنبه سوم می ۲۰۱۴ هالند
شهلا لطیفی
سیلاب زدگان را
تسلیت به نثار
ز برای گسیختن آن بند زندگی میان آب شر
آرزوها
تار و مار
که مرام حس ویرانی آب
با همه غلیان و فر
به گوش هریک سیلاب زده غمین و قهر
مبهم است
و چه زار
~~~~
سیلاب را آتش مینامم
چو قوه ی ظلمتش روشن است در کنج و کنار آبادی های ویران
شرر نیت اش فروزان است بروی لغزیدگی های حیران
و تنومندی اش که چه چراغان در تاریکی های
ترس و ابهام
پس سیلاب آتش خودخواهیست ز طبیعت
که دوست دارد ز بهری غریزه اش بیباک شود در سراپا
و ز برای کامجویی حرصش
با درد همنوا
شهلا لطیفی
تشکر شهلا خانم عزیز ، سروده های زیبا و عالیست. باز هم مراتب تسلیت و همدردی خود را به خانواده های قربانیان حوادث اخیر تقدیم میکنم. رو حشان را شاد میخواهم . موفق باشید.
خوار گرامی از اینکه همدردی کردین با مردم اسیب دیده خوشم امد
ولی من ندانستم که این شعر بود ؟
غزل بود ؟ بیان بود ؟ مخمس بود چه بود بطف نموده تشریح کنید
دوست بزرگوار جناب بشیر، از همه الطاف و مهر و از احساسات پاکیزه ی انسانی تان امتنان.
شیما گرامی، روش مختص بخودم در قالب شعری آزاد.
ممنونم از توجه ی دوستانه.
احساس پاک تانرا می ستایم بانو لطیفی عزیز ، قلم تان شگوفا و طبع تان روان باد.
مرهون لطف تان جناب هروی گرانمایه- نهایت لطف کردید.