احمد و موسی و مسیحا
تاریخ نشر یکشنبه ۲۵ می ۲۰۱۴ هالند
احمد و موسا و مسیحا
صالحه وهاب واصل
ششم اکتوبر ۲۱۰۲
شبی در خواب دیدم آن بت زیبای ترسا را
که زان یک گوشهٰ چشمش به دل انداخت غوغا را
سحر چون باز کردم دیده را خورشید پیدا شد
به چشمم دید خم شد سجده کرد آن سرو بالا را
نگاهم هر طرف میرفت میشد جلوهٰ حیرت
همی پاشید از خود گوهر و مر جان معنا را
نه در مسجد نه در معبد نه در بتخانه می دیدی
کسی را کو بجوید احمد و موسی و عیسٰا را
جهان از رنگ بیرون شد بگرفت رنگ بی رنگی
غبار کینه شست عشقش این آیینه ءما را
نمک پاشید چشمم خون دل جولان زد از مژگان
که تا بنویسد ش در هر نگه آن فتنهء ما را
چه سان واهب رمد زین عشق تا او را نفس باشد
که او را حاجتی دیگر نباشد روی زیبا را
صالحه وهاب واصل
خواهر گرامی ، صالحه جان بازهم مانند همیشه سروده زیبا و عالیست. زنده وسلامت باشید. مهدی بشیر
خواهر عزیز صالحه جان وهاب واصل،سروده تان بسیار زیبا ودلچسپ بود که ازخواندن آن لذت بردم موفق باشید
داکتر حیدری
خواهر گرامی صالحه جان
شعر نهایت زیباست. موفقیت مزید تان را از بارگاه ایزد متعال(ج) تمنا دارم.