درد دلی با نسل جوان و انسانهای آزاده
تاریخ نشر جمعه ۳۰ می ۲۰۱۴ هالند
درد دلی با نسل جوان و انسانهای آزاده
رسول پویان
همه روشندلان و آزاداندیشان پاکدل می دانند که کشور ما در طول سده های پیاپی قربانی استبداد، ظلم، تعصبات قومی، مذهبی و ایدئولوژیکی بوده است. تا هنوز بعضی از کوته فکران و تاریک ضمیران فکر می کنند که می توانند جلو رشد و گسترش آزادیهای فطری، انسانی و مدنی انسانها را بگیرند و احساسات، عواطف، عشق، محبت، مستی، شور و طرب بشری را در دلهای پرتپش انسانیت خفه کنند؛ باید این دار و دسته های دول استبدادی، کوردلان متعصب و خشک اندیش وابسته بدانند که دیگر خیلی دیر شده است. کاروان آزادی، انسانیت، ترقی و پیشرفت بشری با وجود سنگ اندازیهای امپریالیسم نظامی، مالی و اطلاعاتی که از پشتبانی افراطیت مذهبی نیز برخوردار است، به پیش می تازد.
هدف ما و شما گسترش آزادی و استقلالیت، پخش عشق، محبت، عاطفه، احساس، دوستی و همکاری است؛ اما عده یی در تلاش اند تا فضای آزاد و دیموکراتیک رسانه یی و مطبوعاتی را مکدر و آلوده سازند و افکار سانسور، تفتیش عقاید، بی احترامی به ذات، فطرت و کرامت انسانی را جایگزین سازند؛ چیزی که طالبان، افراطیون و متعصبین رنگارنگ و سران دول استبدادی و ضد آزادیهای دیموکراتیک بر حق مردم مظلوم و محروم شان زیر نام دین و مذهب به حیث (خلیفۀ خدا بر زمین) انجام می دهند. آنان در حقیقت به طور آشکار و پنهان در خدمت دستگاه بزرگ مالی و امپرایالیسم اطلاعاتی و خبری جهانی و منطقوی می باشند.
هدف غایی ما از پخش عشق و محبت شکستن طلسم ظلم، بیداد و استبداد اذهان بیماران قدرت و دیکتاتوری است. سر و کارم با مردم و نسل جوان می باشد. خوب می دانم که خشک اندیشان، کوردلان، افراطیون و متعصبان رنگارنگ روز به روز بیشتر و بیشتر افشاء می شوند؛ چون برداشت آنان از دین و مذهب فقط برای حفظ قدرت و سلطۀ استبدادی شان است. آنان در حقیقت از دین، مذهب و اعتقادات ساده و عوامانۀ توده ها به حیث ابزار و وسیلۀ قدرت، چوکی و عیش و نوش استفاده می کنند.
نیرو و نور عشق و محبت تا اعماق قلب مردم و نسل جوان نفوذ کرده است. بی سبب نیست که افراطیون و متعصبان رنگارنگ به هراس افتاده اند. بگذارید از عقده، کینه، جهل، تعصب و خجالت به ترکند. عشق و محبت راهش را در دلهای انسانیت و بشریت، چه در کشور ما و چه در کشورهای دیگر پیدا کرده است. پس از خوانش این متن لطفاً شعر زیر را بخوانید.
عشق پاک دل
رسول پویان
۲۹ / ۵ / ۲۰۱۴
عشق دل را مست وشیدا می کند
عـقـده هـای خـفـته را وا می کند
سـنگ خارا می کند مـانـند مـوم
بـوریــا را رشــک دیـبـا می کند
می پـرد از خـاکـدان بـر آسـمان
آشـــیــان اوج ثــریــّا مـی کـنـد
بشـکـند بـنـد و غـل و زنجیرها
رنگ رنگ زندان رسوامی کند
خـاکــدان را گــنــج آزادی کـنـد
خـانـه را فـردوس اعـلا می کند
صد هزاران راز و اسرار نهان
در حضور خـلـق افـشـا می کند
نکته هـای بسـته و نـاخوانده را
بـا جنون عـشق خـوانـا می کند
صد نیسـتان نـاله دارد بر زبان
صد هـزاران نغمه پیدا می کند
مکه چون مأوای ابراهیم گشت
کعـبه را پرعشق سارا می کند
غـرق می گردد در نــور بقـاء
طور موسی ذکر عیسا می کند
می کـنـد خلـوت بـا کنفـسیوس
رازهـا بـا قـلـب بـودا می کـنـد
بـاده می نـوشــد از نجـوای نی
رقص وشادی باکریشنا می کند
خـاتـم ملک سـلـیـمـان می دهـد
هـدهـدش بلـقـیـس پیـدا می کند
آتـشـی گـنـج دل رزتــشـت را
نقـش هـای طرح مانا می کند
یوسفی از چه بـرون می آورد
بـا زلیخا، گـنـج سـودا می کند
شور داوود افگند در تار ساز
صد مزامیر نغمه انشا می کند
می کشد حلاج را بر اوج دار
سـرّ حق از دل هـویدا می کند
از دل رابعـه در حـمام عـشـق
نهرخون جاری زرگها می کند
داسـتان و قـصه و حمـاسـه را
از دل فـردوسی گویا می کند
رودکی را در سمرقند و خجند
مـوج جیحون درّ دریا می کند
بـادۀ خـیـام می آرد بـه جـوش
شـوق ها بـر گرد مینا می کند
شیخ صنعان را زمحراب نماز
عـاشـق ابـروی ترسـا می کند
جـام جـم را می کند گنج غزل
شعرحافظ مست صهبا می کند
مثنوی و شـمـس می آرد پـدید
رایـت عــرفــان بالا می کـنـد
جامی و انصاری و بهزاد را
زیب بوسـتان هـریـوا می کند
خسـرو و بیدل را در باغ هند
چون پر طاووس زیبا می کند
قیس را دیـوانه میسازد عجب
عـاشـق و رسوای لیلا می کند
تیشه برسرمی زند فرهاد لیک
قصر شیرین را مطلا می کند
فتنه های حاسدان را مو به مو
ازدرون و ریشه رسوامی کند
چشـم کـور مفـسـدان کینه توز
بـا فـروغ مهـر بـیـنـا می کـند
قلب سنگ دین فروشان رازنو
روشن و نرم و مصفّا می کند
سختگیری و تعصب را ز دل
می برد نور سخن جا می کند
در بهـاران بـلـبـل مسـتانـه را
در چمـن محـو تماشـا می کند
شــاعــر آواره و بـیـچـاره را
بیخود ومجنون صحرا می کند
می کُشد هـردم بـه تیغ کـند ناز
کشـته را از نـو مـداوا می کند
بس یقین دارم که عشق پاک دل
صد هـزاران نـه را ها می کند
با قرارسبزو قول و وعده لیک
باز هـم امروز و فـردا می کند
رسول پویان
پویان عزیز ، مقاله وسروده زیباست. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر