محو تاریکی
تاریخ نشر یکشنبه ۸ جون ۲۰۱۴ هالند
محو تاریکی
سید همایون شاه عالمی
هفتم جون ۲۰۱۴ م
ناروی
در کوچه یی گمنامی که مشهور تو هستم
سر بر کفم آورده و منصـــــــور توهستم
در دیده مـــــرا برق و ترا جـلوه نمایست
از کــم سخنی هــــا همه معذور تو هستم
خم مانده مـــــــرا شانه به باری ز عیوبم
اینست خجل مــــانده و مســتور تو هستم
از باده ی عشق تو کــه سیراب نگــــردم
درمــــانده و بیچاره و مخمــور تو هستم
دانم که مـــرا وضع ادب در سخنم نیست
در ملک سلیمـــــــانی فقط مُورِ تو هستم
جبر است مــــــــرا عشقِ تو انکار نباشد
بی غم ز جهـــانداری و مجبور تو هستم
نقدِ همگی عمـــر همین حاصل عشقست
اشکی به سر مـــژه ز مقـــدور تو هستم
در پای ِ ثبات است اگــــــر دستِ تحمل
آتش بزن اندر من و بین طـور تو هستم
یک عمـــر نه صد عمر فــدایِ تو نمایم
چون زاهدِ خشکـیده نه مزدور تو هستم
در روشنی ِ قلب همـایون همه عشقست
تابان و فـــروزان شده از نور تو هستم
سید همایون شاه عالمی
جناب عالمی عزیز ، ناروی خوش بگذرد. سروده زیبا وعالیست. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر
جناب مهدی بشیر سلام علیک – ممنون شما
شاد و موفق باشید
شعر بسیار علی است – موفق باشید
تشکر از شما
همایون جان عالمی عزیز ، بازهم زیبا قلم زدید ، مؤفق وکامگار باشید.
قیوم بشیر
ابرهیم خیل صاحب دیره مڼنه کور د ودان
دتاسو بریالیټوب غواړم
قیوم جان بشیر دوست عزیز و شاعر درد آشنا درود برشما و ممنون از تشویق تان – همیشه از اشعار دلپذیر تان لذت میبرم
شاد و شاداب باشید