شکوه دین در سایه حکومت الهی
تاریخ نشر شنبه ۱۴ جون ۲۰۱۴ هالند
شکوه دین در سایه حکومت الهی قایم آل محمد ( ص ) است.
استاد علی الهادی مدنی
استرالیا
ما انسانهای این کره آبی زیبا که رب یکتا بر ما محنت گذاشت و ما را به بهترین شکل خلق نمود و خلیفه خویش در روی زمین خواند و زمین را با آن همه عجایب اش برای ما مایه رحمت و عزت آفرید و حتی آفتاب و مهتاب ، شب و روز ، چهار فصل ، آب و خاک و باد و باران را برای خدمت بشر ایجاد وخلق نمود . اما این انسان غافل نه تنها شکران این همه نعمات را نمی کند ( فبأی ءالاء ربکما تکذبان ) ، بلکه عامل ظلم و ستم وکشت و کشتار هم در روی زمین میگردد. و از حریم خدا پا به حریم شیطان و دنیای نفسانی خویش می نهد . همان است که از رحمت پروردگار عالم که خالق همه موجودات است ، دور گشته ومحروم از توجهات و لطف الهی میگردد.
امروز در جهان ما ، در دوران که ما زندگی می نمایم ، چه آنهاییکه تفکر مادی دارند ویا آنانی که به خداوندگار واحد معتقد اند ، در این دنیای پر از هیاهو همه دچار توهم و ندانم کاری گشته ایم. دنیا و ظاهر آن چنان ما را غرق درگروه تجملات خود گردانیده است که ما انسانها حتی فلسفه وجودی خویش را فراموش کرده ایم و یا هم نمی دانیم ، به ویژه آنهایکه خدا پرست اند این سوال را از خود باید بپرسند که دلیل آمدن ما در این جهان چه بوده است؟ چرا آفریده شده ایم؟ آیا زمین منزلگاه جاویدانی و ابدی ماست ؟ و یا اینکه ما همه مسافریم و بر میگردیم ( إنا لله و إنا الیه راجعون ) . دریک مقوله همه انسانها ، چه خدا پرستان و چه مادی گرایان اتفاق نظردارند که سفرازاین جهان حتمی است. پس این همه کشت و کشتار برای چیست ؟ این همه فریب و نیرنگ و کذب و دروغ چرا ؟ مگر دنیا صحنه امتحان ما نیست ؟ مگر در این امتحان نباید نمره خوب گرفت ؟ آیا انسانها برای جنگ و کشتار خلق شده اند ؟آیا ما این حق را داریم که بی جهت جان انسانی را بگیریم ؟ . در حالیکه معنویت هر روز جایش را به مادیت میدهد ، بخل و کینه توزی و حسد ، جای محبت را می گیرد ، تنها یک پرسش اساسی پیش می آید که آیا انسان این کره خاکی به صلح ، آسایش و آرامش ضرورت دارد؟ آیا سیاره ما به صلح وعدالت حقیقی وجهانی خواهد رسید ؟ و اگر جواب منفی است ، پس فلسفه وجودی انسان زیر سوال میرود ، و اگر جواب مثبت است ، چگونه و توسط چه کسی این دنیای سرا پا بیعدالتی ، ظلم و ستم ، جهالت ، حق کشی ، انسان کشی ، استبداد و استعمار را کی به صلح و عدالت جهانی در خواهد آورد؟ . آیا آنهایکه مسببین جنگ ها و کشتارها اند ، ناجی یا ناجیان این فرآیند مقدس خواهند بود ؟ آیا با معادلات دنیایی و امروزی با وجود این همه هیاهو و غلغله مبنی بر پیشرفت و تکامل بشر در تکنالوژی و علم میتوان آنرا پیاده ساخت . اگر چنین بود ، تا کنون این امر سالها قبل جامه عمل پوشیده بود ، و بشریت به آرامش رسیده بود . در حالیکه مکتب های سیاسی وایده لوژی های مسلط فکری در جهان ما حتی در حل مشکلات کشوری و منطقه یی خود با وجود این همه امکانات ظاهری بازهم پای شان می لنگد و در مانده اند ، و شگاف و فاصله ها بیش از گذشته در جهان عمیق تر میگردد . حرف این است زمانیکه فرضیه های دنیایی جواب ندهند ، چه باید کرد ؟ درپی کی و چی باید رفت . راه های دنیایی را بشریت در پهنا های مختلف پیموده و امتحان کرده است تنها راهیکه باقی خواهد ماند رجوع به خداوندگار و چنگ زدن به دامان دین است . چون خدا برنامه دین را جهت سعادت و نجات انسان از آدم ابوالبشر (ع) تا ختم المرسلین پیامبر رحمت و محبت حضرت محمد ( ص ) در نظر گرفته و تنظیم نموده است تا بشراز راه دین به تعالی برسد . اما در دورانی که ما زندگی داریم ، آیا این همه کشت و کشتار ها بنام دین صورت نمی گیرد ، پس چگونه دین راه نجات است؟. آیا بنام اسلام ودین امروز الشباب در سومالی ، بوکو حرام در نیجیریا ، مالی ، النصره وداعش در سوریه ، طالبان در افغانستان ، داعش در عراق ولشکر طیبه ، سپاه صحابه و لشکر جهنگوی در پاکستان و چندین گروه دیگر در چند کشور دیگر، مگر با شعارو فریاد های الله اکبر با وحشتناکترین شیوه کشتار نمی کنند، مگر قلب انسان را در نمی آورند و نمی خورند ؟ مگر هزاران فرد را ازعقب سر حلال نمی کنند ؟ اسناد مستند وشواهد انکار نا پزیری در این مورد وجود دارد که بیشترین افرادی که توسط این گروه ها که به وحشتناک ترین شیوه ها کشته گردیده اند بیشتر شان مسلمانان بوده اند. پس چگونه میتوان باز هم دین را مایه رهایی و نجات انسان و کره زمین خواند وآن عدالت الهی و صلح را توسط آن بشارت داد. جواب روشن است . آنهاییکه بنام دین و زیر نام دین ، دست به فساد میزنند ، به ویژه گروه های تکفیری که در رفتار و کردارشان هیچگونه ملاحظه و تکلیف دینی دیده نمی شود، آیا باز هم میشود این همه قتل و کشتار را در پای دین گذاشت ؟ و دین را ملامت کرد. آیا با دینی که مفهومش صلح است و سلام است و اسلام ، نه تحجر، نه قتل و وحشت . آیا بر چسپ زدن این گروه ها بنام دین ، کمال بی انصافی نخواهد بود. زیرا حساب آنها از دین کاملاَ جدا است .
عصر ما نظر به شواهد و دلایل دوران پایان تاریخ است . ما در آخر الزمان قرار داریم ، دورانیکه فساد در روی زمین به شیوه های گوناگون وسعت یافته است . افراد ، گروه ها و رژیم ها در سراسر این گیتی در نابودی انسان ها و طبیعت ، چه بنام دین وغیر دین ، دست به فساد میرنند . بنام دین علیه دین ، بنام انسان علیه انسان ، از جمله علاییم روشن آخرین دوران تاریخ بشریت است. وعده الهی آن است که در چنان دورانی دین خدا پس از این همه نابرابری ها و مشکلات ، جهانی خواهد شد و جهان در صلح و عدالت در آخرالزمان درخواهد آمد ، و فساد از جهان برچیده خواهد شد . پس برای بر آورده شدن چنین پیام الهی ، شخصیت مبرأ از این همه گیر و دار دنیا و دنیا پرستان میخواهد ، تا این امر الهی را جامه عمل بپوشاند.
در تاریخ اسلام چهار حادثه بس بزرگ وسرنوشت سازکه تفکر دینی وبنیان عقیده تی مسلمانان را می سازد ، اتفاق افتاد . این چهارتا بعثت ، غدیر ، عاشورا و مهدویت است که هرکدام از تقدس و جایگاهی ویژه در درازنای تاریخ اسلام بر خوردار است.
در این مقال بحث ما روی مهدویت است. عالم انتظار . جهان انتظارآن موعود عادل کامل رامی کشد تا کشتی نا بسامان این کره خاکی را در آخرالزمان به ساحل نجات رساند. کسی که جهان را ازظلم و ستم رهایی بخشد ، کسی که وجودش از عشق به خدا لبریز است ، کسی که از وجودش سر چشمه معرفت جاری است ، کسی که یاور مستمندان و بینوایان است . شخصیت الهی دارد . شخصیت چون انبیا ، اولیا و معصوم ، انسان کاملی از جنس و نسل سلاله نبی اکرم ( ع ) ، از نسل طیب رحمت للعا لمین که مبرأ و دور از همه گناهان و نابرابری ها است ، حجت خدا در روی زمین ، امام معصومی که رسول کریم ( ع ) بشارتش را داده اند . نوید چنان شخصیتی که جهانی در ظلمت سخت فرو رفته را رهبری کند و به آرامش رساند. ایشان خواهد آمد تادین جدش رسول الله ( ص ) را دو باره به جای اولش برگرداند واین همه مدعیان دروغین را به جای شان بنشاند.
همه مکتب های فکری وایدیالوژی های متفاوت در جهان در مورد مصلح جهانی و عدالت جهانی در فرجام تاریخ بشریت سخن دارند و نشانه های نیز در این مورد بر شمرده اند . ادیان و فرق دینی و مذهبی اعتقادی بیک منجی فرا جهانی را همیش عنوان کرده اند ، آن رهبری که درهر کیش و دین تعبیری از آن شده است. بویژه در ادیان آسمانی دیگر هم بر علاوه دین مقدس اسلام ، از این منجی سخن رفته است . مسیحیان از برگشت حضرت عیسی ( ع ) در آخر الزمان سخن دارند و آن حضرت را مصلح خوانده اند . اما در اسلام باور و اعتقاد به مهدی موعود و انتظار مصلح جهانی در آخرالزمان که بنا بر آیات و روایات اهل سنت وتشیع صراحت داشته و کاملاَ روشن است. درمورد این مصلح دراسلام پیام های مستند قرآنی ، احادیث نبوی و کلام اهلبیت وضاحت تمام دارد. اوست که وارث تمام انبیا و اولیأ از آدم تا خاتم است و تنها به یک مذهب و حتی دین خاص هم خلاصه نمی گردد و محدود نمی ماند. اما آنچه که معرف این شخصیت الهی حضرت مهدی ( عج ) میباشد، کلام رسول خدا است. از کلام گهربار پیامبر صلوات الله و سلام علیه که درمورد مهدی فرمودند میتوانیم به شناخت ایشان رسید : ” اّلمهدِیُّ مِن وُلدِی تَکُونُ لَهُ غَیبَهً ٌ اِذا یَملاُ الارَضَ قِسطاً وَعَدلاً کَما مُلِئَت جُوراً وَظُلماً ” فرزندم مهدی غیبتی دارد طولانی و زمانی که ظهور می نماید ، زمین را در حالیکه پر از جور و ظلم گردیده باشد ، به عدل و داد بر خواهد گردانید. از کلام گهربار رسول کریم ( ع ) در می یابیم که فرزندش مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف همان حجت آخرین میباشند . مهدی ( ع ) از نسل و سلاله علی (ع) و( فاطمه ( س ) است ، زیرا در اضافه از ۲۰۰ اثر از فضلای و دنشمندان اهل سنت و جماعت از مهدویت وفلسفه ظهور سخن رانده اند. بیش از ۳۰ کتاب با ارزش در مورد مهدویت و امام مهدی و نسب ایشان ازا کابر اهل سنت در طی سده های گذشته و عصر حاضر به تحریر رفته است . همچنان در تشیع آثاری بیشماری را میتوان در یافت ومطالعه نمود. اما کسانی را هم میتوان سراغ داشت که یا از روی عدم درک دقیق از اسلام ویا از روی عناد بیشتر آنهاییکه عقاید وهابی گری و سلفی گری داشته ا ند ، منکر مهدویت گردیده اند و برای مغشوش کردن ذهنیت مسلمانان آثاری در مورد نوشته اند که مورد قبول نه شیعه و نه سنی قرار نه گرفته است.
در تاریخ اسلام از صدر تا کنون کسانی پیدا شدند که ادعای مهدویت داشته اند و این خود نشان میدهد که مهدویت تصورخیالی نبوده ، بلکه بر میگردد به کلام الهی و احادیث قبله عالم امکان پیامبر اعظم صلوات الله و سلام علیه وقول معصومین که در مورد ارشادات داشته اند ، روی این دلایل محکم قرآنی و نبوی میباشد که عده خود را در سده های گذشته مهدی خواندند و این مدعیان نا حق ادعای شانرا به قول قرآن و پیامر ( ص ) مستند مینمودند .
اما واقعیت طوری دیگری است . آنچه ا کثریت مسلمانان اعتقاد دارند که مهدویت حقیقتی است دینی و اسلامی و آنچه همه در مورد متفق القول اند این است که مهدی موعود از فرزندان پیامبر اسلام و از سلسله علی و فاطمه است . و همچنان عده از مسلمانان عقیده بر آن دارند که مهدی تا کنون متولد نه شده است ، و جمعی نیزایشان را از فرزندان امام حسن مجتبی علیه السلام میداند که هر دو نظریه به دلایل و براهین دینی درست نمی نماید.امام حسن مجتبی علیه السلام خود درباره امام مهدی ( عج ) می فرمایند : “ اذا خرج ذاک من ولد اخی الحسین ابن سیده الاماءِ یطیل الله عمرهُ فی غیبته ثم یظهرهُ بقدرته فی صورهِ شبابً دونَ اربعین سنهٍ ذلکَ لیعلمَ آنَ اللهَ علی کُل شیی قدیر”.خداوند نهمین فرزند از فرزندان برادرم حسین فرزند فاطمه ( ع) را در دوران غیبتش عمر طولانی عطاء فرماید ، و بعد در زمان ظهور خویش بشکل جوانی کمتر از چهل سال ظاهر میگردد، و دلیل آنست که مردم توجه نمایند که خداونگار بر همه چیز قدرت دارد. پس سخنان امام حسن مجتبی علیه السلام در مورد امام مهدی ( عج ) خود موضوع را روشن می نماید امام زمان ( عج ) از نسل برادرشان امام حسین ( ع ) است . آنهاییکه ایشان را فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام میدانند یا عمداً دست به چنین کاری زده اند و یا بدون پژوهش دقیق بگونه اشتباه به جای امام حسن عسکری ( ع ) ایشان را سهواً فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام نگاشته اند.
سخنان پیامبر و امامان معصوم همه چیز را روشن نموده است ، ایشان به قول پیامبرگرامی اسلام هم نام پیامبر و کنیه آن بزرگوار، هم کنیه آن حضرت میباشد . امام مهدی ( عج ) در سال ۲۵۵ هجری در پانزدهم شعبان در سامرا ( یکی از شهر های در عراق ) در دوران حکومت المعتمد عباسی تولد یافتند . پدر آن بزرگوار امام حسن عسکری ( ع ) و نام مادر شریف شان نرگس خاتون است . حضرت مهدی علیه السلام استثنایی ترین انسان چه از نظر سیما وچه خوی و عادت به نبی مکرم اسلام صلوات الله وسلام علیه میباشند. القاب آن حضرت مهدی ، مهدی موعود ، قایم موعود ، منتقم ، امام منتظر ، امام غایب ، صاحب الامر ، صاحب الزمان و ولی عصر است که هر کدام فلسفه و حکمت ویژه یی را در بر دارد. در مذهب تشیع آخرین حجت و دوازدهمین امام است . غیبت ایشان زمانی اتفاق افتاد که داروغه های خلیفه ستم پیشه یی عباسی قصد دستگیری و شهادت ایشان را داشتند که به حکم خداوند از نظر ها غایب شدند.
سن شریف ایشان که یکی ازدراز ترین عمر در تاریخ بشریت است ، اسرار الهی واعجاز خداوندی در عقب آن موجود است . خداوندگار عالمیان قادر بر همه امور است ، سخنان پیامبر گرامی طولانی بودن عمر شان را خود بیان نموده است و از آن خبر داده اند. شاید نزد کسانی شک و اشکالاتی موجود باشد که آیا چنین عمر طولانی برای یک انسان ممکن است ؟ معاندین با استناد روی این موضوع تلاش کرده اتد تا منکر وجود مهدی ( عج ) گردند و می گویند که چنین عمری امکان پذیر نیست وتنها چنین انسان میتواند خیالی باشد . قرآن کریم بهترین جوابگوی آنهاست. آنها آیا از عمر نوح ( ع ) با خبر اند که بیش از ۹۵۰ سال زندگی نموده است ، آیا از حیات داشتن حضرت خضر علی نبینا وذوالقرنین منکر میباشند ، مگر حضرت عیسی ( ع ) بیش ۲۰۰۰ سال نیست که در قید حیات هستند. اگر این همه بیان بر براهین قرآنی و بر کلام نبوی استوار است . پس آیا میشود منکر قدرت خدای بود که زنده می کند و میمیراند . آیا آن قدرت لایزال ، قادر به ادامه حیات طولانی برای یکی از اولیای معصوم خویش نخواهد بود. و همچنان طول عمر با علوم امروزی هم در تضاد نمی باشد و علم پزشکی نیز این مبحث را به اثبات رسانیده است که کسی نمی تواند طول عمر و یا کمی سن افراد را معین کند.
درازنای غیبت ایشان هم رمزی دارد، شاید در نظر اول دید آنعده که معتقد اند امام هنوز متولد نگردیده است ، منطقی تر به نظر آید ، ولی کسی که متولد نگردیده است و اثبات وجودی ندارد با کسی که درقید حیات است و حی و زنده میباشد ،آیا این دو دید کاملاَ متفاوت نمی میباشد. مثال ایشان چون آفتاب در عقب ابر اند که بر زمینیان نور افشانی دارند ، و همه ازوجودشان فیض میبرند ، گرچه به ظاهرپنهان اند ، وجود حضرت نعمت الهی است.
آمامان دیگر در دوران حیات شان آدرس مشخص داشتند همه میدانستند که امام ( ع ) درکجا و کدام شهر زندگی دارند، ولی آقا ولی عصر ( ع ) به حکم خداوندگار عالمیان تا موقع ظهور شان از نظر ها غاییب اند وفلسفه غیبت ایشان نیز اسرار الهی دارد که حتی کسانی را دچار شک مینماید.
غیبت ایشان دو مرحله دارد ؛ غیبت صغرا و غیبت کبر ا
۱- غیبت صغرا : ۶۹ سال را در بر گرفته است . در این سالها رابطه امام ( ع ) با مردم به طور کامل قطع نبود ، ایشان علاوه بر دیدار با تعداد از مردم بگونه مستقیم و همچنان توسط نماینده های شان یعنی چهار نواب خاصی که معین نموده بودند مردم توسط آنها با امام تماس بر قرار مینمودتد
۲- غیبت کبرا : این دوران بعد از غیبت صغرا آغاز یافت که در این دوره امام ( ع ) کسی را منحیث نواب خاص شان تعین ننمودند و دستور دادند تا مردم جهت حل مشکلات شان به نواب عام یعنی مراجع تقلید رجوع وحل مشکل نمایند.
علایم ظهور و رویت ایشان بیشمار است ، حوادث طبیعی بس بزرگ طبیعی ، اختلافات بیشمار در کل زمین ، عام شدن منکرات و افتخار به آن ، جنگ و فتنه های بزرگ ، خروج سفیانی ( مرد از نسل یزید بن معاویه )که شریر ترین مردم روی زمین خواهد بود و بسا نمونه های دیگر میباشد .
ظهور و رویت امام ( ع ) در مکه و کعبه است . در حالیکه ندای آسمانی امام را با نام ونسب معرفی میدارد و به مردم گوشزد میگردد تا با ایشان بیعت نمایند ، از اسرار ظهور ایشان است .
امام صادق (ع ) در تأ ویل آیه شریف اَ مَّن یُحجِبُ المُضطَرَّ اِذا دعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ وَ یَجعَلکُم خُلَفاءَ الاَرضِ . میفرمایند که این آیه در باره امام قایم ( ع ) نازل شده است ، به پروردگار سوگند ایشان همان مضطری است که در کنار کعبه دو رکعت نماز می خواند و بعد از خداوندگار جهانیان می طلبد تا دعایش را اجابت نماید و ایزد یکتا نیایش وی را مستجاب نموده و کشف سؤ مینماید و ایشان را رهبر بشر و خلیفه خویش در روی زمین می خواند. وقتی امام ظهور می نمایند ، اسلام جهانی میگردد و دین دوباره احیاء میشود ، وحتی بعضی ها فکر می نمایند که دینی جدیدی را ایشان آورده است ، درحالیکه در موقع ظهور در مکه مکرمه زمانی که خویشتن را معرفی می نمایند ، خود را وارث کل انبیاء و بویژه از پیامبر ( ص ) و علی ( ع ) و ادامه دهتده راه ایشان می نامند .
زمانیکه امام علیه السلام ظهور می نمایند ، یاران شان ۳۱۳ تن اند که اکثریت ایشان را جوانان آهننین اراده مؤمن و با ایمان محکم چون کوه پایه ها استوار ،عابدان شب و شیران دلیر روز اند ، میسازد . سپس هزاران هزار تن از مردم از جا های مختلف به ایشان بیعت می نمایند . مقر حکومت ایشان کوفه ( در عراق ) است .
امام می آیند تا زمین را در عدالت و صلح در آورند و حکومتی را در زمین برقرار نمایند که شیر و آهو در امنیت وصلح تمام درآرامش و رفاء در کنار هم در آن زندگی نمایند . در دوران ایشان زمین نعمت های مادی و خویش را برای بشر می گشاید . دوران ایشان عصرنور، علم و تمدن واقعی بشرو دوران معنویت خواهد بود . ایشان می آیند تا حکومتی چون پیامبر صلوات الله و سلام علیه و علی علیه السلام را در زمین بر قرار سازند. حکومتی که جهانیان آنرا با دل و جان شان می پزیرند. شکوه دین در سایه حکومت الهی قایم آل محمد ( ص ) است . شعبان ومیلاد حجت خدا ولی غصر ( عج ) بر همه گان مبارکباد.
استاد علی الهادی مدنی
استرالیا
جناب محترم استاد علی الهادی مدنی ، مقاله زیبا و عالیست . منهم میلاد باسعادت حصرت ولی عصر ( عج ) بشما و همۀ مسلمین جهان مبارک میگویم و امیدوارم که هموطنان عزیز ما در صلح و امتیت کامل زندگی کنند. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر
درود…..!
عصر انتظار، ولادتت را به جشن گرفته است، ای گل نرگس
چشمان منتظر ما، خیس از اشک شوق میلاد توست، مهدی زهرا
خجسته باد میلاد مولود نجات……
برادر گرامی آقای استاد علی الهادی مدنی،از خواندن مقالهء زیبا وپر محتوای شما مستفید شدم.
ازخداوندمنّان تعجیل به فرج حضرت ولی عصر(عج) را استدعا داریم تادر سایهء حکومت عدل شان همه مظلومان جهان اخصاًمردم مظلوم وبلاکشیدهء افغانستا ن عزیز ما درصلح وصفا زندگی نمایند با درود فراوان .داکتر حیدری