من…
تاریخ نشر پنجشنبه ۲۳ اکتوبر ۲۰۱۴ هالند
من…
پروین مشتعل
من واژه سرد و گمنامم
پر از گرد وخاک
القصه درگرداش تند باد
میچرخم ومیچرخم
باگرد و خاک
زمان میخندد
ثانیه ها میلرزد
دقیقه ها تب الود
و ساعت ها
بی تعادل
نبض زمان درکینه و بغض
سلولهای زمین تنگ
اسمان ریخته
پرنده ها سرگردان
گلها پرپر
قوله ای سوخته سگان تا دست هفتم بفریاد
من واژه ای سرد وگمنامم
القصه درگرداش تند باد
من نیستم
من دارم میمرم
میمرم
میمرم
پروین مشتعل
پروین جان مثل همیشه سروده زیبا و عالیست. خط بردم و خوشم آمد .زنده وسلامت باشید. مهدی بشر
محترم عالیقدر محمد مهدی بشیر!
با معذرت که متوجه نشدم که دوباره ارسال کردم باعث زحمت شما شد بازهم باربار تشکر ا زلطف تان محترم سلامت باشید.