۲۴ ساعت

کنار تنور

تاریخ نشر یکشنبه  نهمم  نوامبر ۲۰۱۴ هالند

محرم جان گداز ترین حماسه تاریخ اسلام است که توسط پله های میزان کر بلا ؛ حق و با طل در آن قیاس میگردد و بر شداد ترین مستبد تاریخ یزید ابن معاویه لعنت الله الیه نفرین می فرستد. پس از آنکه سر مقدس ابا عبد الله الحسین علیه السلام را از بدن مبارک  اش جدا کردند ؛ خولی این مشرک نامی زمان اش ؛ برای گر فتن انعام سر را به دارالاماره بود تا جایزه ء نا مردانه اش را کسب کند ؛ چون افتاب در غروب بود و دارالاماره بسته شده بود نا چار سر مقدس حسین علیه السلام را به منزل اش آورد تا فردا آنرا برای اخذ جایزه ببرد ؛ چون خانم خولی زن مو منهء بود و وی با هراسی که از زنش داشت نتواست در میان خانه اش سر را بگذارد و در مطبخ برد و در میان آتش و خاکستر گذاشت و زمانیکه خانمش برای ادای نماز شب بیدار میشود و انوار معجزه آسا را در میان تنور مشاهده میکند ؛ فریاد می زند و خولی ملعون را از خواب بیدار میکند و به همه همسایه ها دادا می زند و این جنایت شوهرش را افشا میکند و اکنون سروده تازه ام را درین مورد به خوانش عزیزان و دوستان اهلبیت اهدا میدارم

کنار تنور

 نوشته : نذیر ظفر

محترم نذیر ظفر

ماند چو خولی سر شــــه در تنور

کون و مکان شد همه در آه وشور

ای ســــــــرِ پر نور تو انوار حق

چــــــــــــــشم تو آیینهِ دیدار حق

مطــــــــــبخ خولی شده بزم عزا

آمده با ناله بـــــــــــــتول و حوا

لعل لبش بوـــسه ِخا کستر است

دیده اش از خاطر زینب تر است

امشبه بالین حســــــین آتش است

قصهء غمــگین حسین آتش است

گفــــــــــت تنورش ز کجا آمدی

این همه محـــزون  توچرا آمدی

آه گمــــــــانم که سفر کرده یی

از وطن خویش حذر کرده یی

خون گلوی تو به آتش چی گفت

کا تش از آن قصه جانسوز خفت

آتش اگر خفــــــت ز خون سرت

آتشــــــــــی شد در جگرِ مادرت

و لعنت الله علی القوم ظالمین