از هزار و یک حکایت ادبی و تاریخی
تاریخ نشر یکشنبه دوم قوس ۱۳۹۳ – ۲۳ نوامبر ۲۰۱۴ هالند
حکایت۲۳۱
در جهان رسم قدیم است از بزرگان مرحمت
و ز فرو دستان خطا و الله اعلم بالصواب
« ساوجی »
جاهل معذور است
خلیل بن احمد بصری واضع علم عروض ( متوفی بسال ۱۶۰) در آن هنگام که علم عروض را بنیان گذاری میکرد و قواعد آنرا استخراج می نمود یک روز در خانه مشغول تقطیع شعری بود و کلمات فعولن مفاعیلن فعولن مفاعیلن را تکرار میکرد پسرش که از این کلمات چیزی نمی فهمید و مقصود پدر را در نمی یافت پنداشت که او دیوانه شده است . از خانه بر آمدو بمردم خبر داد که پدرم دیوانه شده است !
مردم وارد خانه شدند و خلیل را مشغول تقطیع شعر دیدند باو گفتند:
پسرت میگوید که پدرم دیوانه شده است .
خلیل این اشعار را خطاب به پسر سرود:
لوکنت تعلم ما اقول عذر تنی
او کنت اعلم ما تقول عذلتکا
لکن جهلت مقالتی قعذ لتنی
و علمت انک جاهل فعذرتکا
یعنی : اگر تو میدانستی که من چه میگویم مرا معذور میداشتی یا اگر من میدانستم تو چه میگوئی ترا ملامت می کردم ولی تو گفتار مرا ندانستی و مرا ملامت کردی و من دانستم که تو نادانی پس ترا معذور داشتم.
ادامه این داستان های جالب ادامه دارد….
دوستان عزیز ، خواننده گان و فرهنگیان گرامی ، لطفا سلسله این حکایات جالب و خواندنی شاد روان استاد بشیر هروی را در سایت ۲۴ ساعت مطالعه نمالید و آنها را به دوستان تان هم ایمیل کنید تا آنها هم دوستدار ۲۴ ساعت شوند و آنر بپسندند. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر