خدا را دزدیدند
تاریخ نشر جمعه ۱۴ قوس ۱۳۹۳ – ۵ دسامبر ۲۰۱۴ کانبیرا- آسترالیا
خدا را دزدیدند
معروف قیام
۲۷ / ۱۱ / ۲۰۱۴
با واژههای خوشرنگ جادوی ما کردند
کف زدیم، گرد واژهها رقصیدیم
دستهای ما بیخود شدند
خوان خود را در گدام شان ریختیم
به هوش آمدیم، دانستیم، گذشتیم
کودک ما از گزسنهگی مرد
از مرگ ترسیدیم
مرثیهاش را با حرف اشاره نوشتیم, گذشتیم
از سکوت ما مست شدند
ماشه های تفنگ را فشردند
غلتیدیم, رقصیدند
به جای ناله، ترانهی گذشت بر لبان ما جاری گشت
شهید ما را زیر پا کردیم, گذشتیم
توفان شدند، هوا را قباله کردند
سینههای ما را جیره دادند
دست به سینه ایستادیم, گذشتیم
چشم, زهر زبونی را لیسید, برونش نکرد
درامهی گذشت ما را تیاتر ساختند
به چوکی ها لمیدند و بر حماقت ما خندیدند
ما هم قهقه زدیم و ناشیانه خندیدیم
وقتی خویش را در آن مضحکه دیدیم
سوگوارانه چشم بستیم, گذشتیم
حتا خدای ما را دزدیدند
آدمش ساختند
شهوانی و لجوجش نمودند
سربر و قاتلش ساختند
خاموشانه استغفار گفتیم, توبه کردیم, گذشتیم
باگذشت خود, گذشتیم
کاش به فرزندان خود بنویسیم
گذشت را معنی دیگر کنند, تفسیر دیگر
از قاموس دیگر..
معروف قیام
۲۷/۱۱/۲۰۱۴
درود به معروف قیام عزیز ، سروده زیبا و عالیست . موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر – کانبیرا – آسترالیا