سایه ی سرگشته
تاریخ نشر جمعه پنجم جدی ۱۳۹۳ – ۲۶ دسامبر ۲۰۱۴ ملبورن – آسترالیا
سایه ی سرگشته
نورالله وثوق
صدای سایه ی سرگشته ی هراسانم
دلم گرفته به حدی که شرح نتوانم
اسیر حنجره ی زشت خنجرِ تهدید
بسان طفل گروگان به یادمامانم
نشسته دست به زیرِ الاشه ی تقویم
سکوتِ سردِ پرازسوزِ همقطارانم
برای خوردن پیوسته لقمه ی افسوس
به روی سفره ی سیارِ غصه مهمانم
شکسته قامتِ سرو خجسته ی عشقم
پریده رنگ
کسی به نام خدا کشته فکرِ فردارا
وگشته پر ت به هرسو حواسِ ایمانم
اگرروایت دین این چنین تبهکاریست
به خود گمان نبرم اینکه من مسلمانم
……
نورالله وثوق
…
پنجشنبه ۰۴ دی ۱۳۹۳
پانویس
گرازبسیطِ زمین عقل منهدم گردد
به خود گمان نبرد هیچکس که نادانم
سعدی
الاشه:فک
وثوق عزیز ، سروده زیبا و مثل همیشه زیبا و عالیست . موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر – ملبورن – آسترالیا.