مشاعره
تاریخ نشر چهار شنبه ۲۴ جدی ۱۳۹۳ – ۱۴ جنوری ۲۰۱۵ هالند
دورد ها و تحیات نیک و پسندیده خود را خدمت خبره گان، سروران و صاحبدلان از ژرفاهای قلبم تقدیم میدارم..!
بدینوسیله به تمامی عزیزان و دوستدارنم که در هر گوشه و کنار جهان بسر میبرند سال ۲۰۱۵میلادی را نیز تبریک و تهنیت میگویم و آرزومندم که زنده گی در امور خیر بکام فرد، فرد تان باشد.
بتاریخ ۱۳جدی ۱۳۹۳هجری خورشیدی که برابر میشود به ۰۳جنوری ۲۰۱۵میلادی پارچه غزل سرودم و در صفحه ای اجتماعیم بدست نشر سپردم که از طرف دوستان عزیز و بی آلایشم مورد تحسین و تمجید فراوان قرار گرفت.
برای شما عزیزانم معلوم است که اکثراً من و شاعر والاگهر جناب محترم محمد نعیم جوهر مشاعره فی البدیه در بعضی از صفحات اجتماعی دارم که اینبار نیز غزل ” صیاد عشق ” طرف مشاعره من و جوهر بزرگوار قرار گرفت.
خواستم این مکاتبه زیبا و بیاد ماندی را از طریق سایت وزین ۲۴ ساعت به کلیه دوستانم شریک سازم، امید مورد توجه شما بزرگواران قرارگیرد.
صیاد عشــــق داییـــم، دل را شکار دارد
با مهوشـــان عالـــم، پیمـــان و تار دارد
آهنگ زندگـــانی، زیـــر و بـم نفس بود
مرغِ ترانـــه سازش، صوتِ هــــزار دارد
دودم به آسمـــان رفت، از دردِ فـرقتِ تو
در آتشِ که ســـــوزم تا مغــــــز کار دارد
گل بشکفد ز خاکـــم، هرجــا قدم گزاری
لخــتِ جــگر به پــایت، خـود را نثار دارد
صـدبار اگر شکستی، باری دگر تو بشکن
این سینه تا درِی عرش، گـرد و غبار دارد
بیگانـــه را ندیدی، از آشنـــــا چه پرسی
هـر یک به حــال زارم، از غصه بار دارد
از سوزشِ دو چشمم، از اشکِ لاله گونم
می در پیـــــــاله ای تو، رنـــجِ خمار دارد
این ناله هــــا و زاری، فصل خـزان ندارد
دامــــانِ پُـــر ز اشکــم، رنــگِ بهار دارد
جـــان دادم و ندیـــدم، بوی وفـــا و یاری
خوبــان چو شبنـم صبح، کی اعتبار دارد
سوی تو میفرستم این نامه ای پر ازخون
ابیــــات و گفتـــه هایــم عطری دیار دارد
تا روز حشر نتوان، دست از تو برکشیدن
محمود تا قیــــــامت، چشــــم انتظار دارد
——————————
شنبه ۱۳ جدی ۱۳۹۳ هجری آفتابی
که برابر میشود به ۰۳ جنوری ۲۰۱۵ میلادی
ســـــــــــــرودم
احمد محمود امپراطور
کابل/افغانستان
——————————
در قصر امپراطور یک صد سپاهٔ تازه
دیدارِ محمودم را چشم اتتظار دارد
جوهر
افکار عصمت من در این دیار پر شور
جوهر ز دل بگویم غم بی شمار دارد
امپراطور
محمودِعصرِماهم کمترزقیس نبوَد
ازظلمِ لیلی خویش قلبِ فِگاردارد
فروغ
امپراتور عزیزم سلامت باشد هزار ها گُلرُخ دگر در انظارت هستند
زندگى تکرار نمیشود نباید تحت تأثیر حوادث وعشق هاى زود گذر قرار گرفت هر حادثه که در زندگى انسانها رُخ میدهد خالى ازحکمت
پروردگار نسیت ودر آن خیر انسان
میباشد که خودش نمیداند شما ازهیچ چیز کم نیستید فقط فراموش
کنید انشاألله که سعادتمند هستید
—————-
شاعر توانای دیارم جلالتمأب حسن شاه فروغ صاحب از نوازش و مهر شما ممنونم.
خدمت حضور انور شما به عرض برسانم که در این میان منظور شکایت مشخص از شخص نیست فقط گاه گاهی دلم جوش میزند و ابیات پرآگنده از فکرم بیرون می آید.
شما در نهایت بزرگوارید و واجب الحترام.
صدها درود دارم، بر حسن پر فروغ ات
طبعِ بداهه سنجت، مهر آشکار دارد
امپراطور
در بزم امپراطورچندین کنیز خوشرو
از هر طرف نگاهی بر زلف یاردارد
جوهر
جوهر ز لطف و معنی، آهسته تر صدا کن
محمود کی هوای، بی بند و بــــار دارد
امپراطور
محمود زلشکر خود ما را دیگر مترسان
جوهر به سینه از غم نشتر هزار دارد
جوهر
خاکم به سر ندیدم، روی نیکوی دلبر
حلقوم عقده هایم میلِ به دار دارد
امپراطور
بسلامت باشید اکه جانم.
نا امید درگه حق هرگز مباش محمود
هر بلبل به گلشن باغ وبهار دارد
جوهر
بر توهمیشه بخت بلند دارم آرزو۰۰۰
از گلرخان ندیدم آنچه که در حقم بود
محمود در سرایش بازی به خار دارد
امپراطور
هر بلهوس نداند قدر وفا و دوستی
مجنون به پای لیلی جان رانثار دارد
جوهر
آخ هی….
سر سبزی سرِ من، از آتش درون است
در سینــــه ام نظر کن دود چنار دارد
امپراطور
مرحبا…
محمود دوباره بنگر یکبار قلب زارم
جوهر به سینه از غم صد لاله زار دارد
جوهر
بهروز باشید اکه جان……….!
——————————
تهمت کنند رقیبـــــان محمودِ بینوا را
سرو خجسته احوال کی در کنار دارد
امپراطور
دستت بخاک مگذارمانند جوهر من
هر بینوا در عالم صد رنگ نگار دارد
جوهر
اکه بزرگوارم در حفظ خداوند متعال باشید
——————————
در این زمانه یاری، همچون پر هما است
دور از تو هرکه جوهر، صد ذوالفقار دارد
امپراطور
جان من جانان من قربان نامت جان من…
جرهت نمیکند او ؟ورنه هزار خوش رو
سلطان من در عالم هرسو قطار دارد
جوهر
او خدای من جان عزیزت در پناه و عزت رب العالمین.!
ما را به سوزشِ تو ،ساز جنون زیاد است
آتـش زدی به محمود، او افتـــــخار دارد
امپراطور
با عرض معذرت خواهر مهربانم وحیده جان مهمان تلفونم بودن…
کی میشود فراموش دیدار رویت ایدوست
یک لحظه دیدن تو صد یاد گار دارد
جوهر
خواهش می کنم اکه جان.!
—————————-
کوتاهی سخن را عــزت بوُدَ فــراوان
فریـــاد به اثر شد خود انکسار دارد
امپراطور
در جیبِ فکرِ جوهر، گنج ادب زند موج
هر لحظه ای بخواهــی بیتِ تـیار دارد
امپراطور
سرد است هوای کابل، امروز به وجودت
محمود عــــزم طیران، سوی مزار دارد
امپراطور
ختم مشاعره
امپراطور عزیز به سلامت . مشاعره جالب است. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر – هالند
مشاعره عالی مثل همیشه برای هر دو دوست خبره ومهربانم سعادت وصحتنندی ارزو میکنم
مشاعره بسیار زیبا از خواندنش خیلی لذت بردم
همیشه موفق و با سعادت باشید .