” کشتار”
تاریخ نشر دوشنبه ۲۹ جدی ۱۳۹۳ – ۱۹ جنوری ۲۰۱۵ هالند
” کشتار”
شفیق احمد ستاک
هم گل نماید قتل عام، هم خار ما را می کشد
یک بار نه، ده بار نه، صدبار ما را می کشد
از بسکه ما بیچاره ایم، در بین خود صد پاره ایم
دیوانه ما را میزند، هشیار ما را میکشد
گر بردهن مأوی دهیم یا برلبِ خود جا دهیم
نصوار ما را میخورد، سیگار ما را میکشد
چون حالِ ما ابتر شده، این مملکت بی سر شده
دشمن به جایِ خود که حتی یار ما را میکشد
هرگز نگویم از فراق، وز شرح دردِ اشتیاق
چون لحظهء دیدارِ خود، دلدار ما را می کشد
عمریست در این خاکدان، در زیر این هفت آسمان
دالر چو ما را میخرد، کلدار ما را میکشد
هم پطلون هم کرّوات، هم دامن و هم چادری
هم واسکت و عمامه و ایزار ما را میکشد
از بخت بد در این زمان، دیگر چه گویم دوستان
تنها بیابان نِه که هر گلزار ما را می کشد
باز، حین بازسازی ببین، با صد رقم بازی ببین
در زیر هر منزل یکی، معمار ما را می کشد
آنجا، تو چون پاکیزه ای، هر دم حلالت میکنند ِ
لیکن در این ِسوی جهان، مُردار ما را می کشد
یا یک پرستار قشنگ، یا داکتر یا پایواز
یا در شفا خانه یکی بیمار ما را می کشد
آن نوگلِ افغانستان، با ناز ما را کشت و رفت
اکنون نگارِ هندویی با ” پیار” ما را میکشد
یاری که از زیرِ حجاب، عمری نظر دزدیده بود
نامهربان، در لحظه ای دیدار ما را می کشد
از تنبلی، از کاهلی، کی شکوه میدارد “ستاک”
این کارفرما روز وشب، با کار ما را می کشد
شفیق احمد ستاک
درود به جناب ستاک عزیز ، سر.ده زیبا و با احساس است. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر – هالند