طالبان و روزهای دشوار هرات
تاریخ نشر پنجشنبه ۲۱ حوت ۱۳۹۳ – ۱۲مارچ ۲۰۱۵ هالند
طالبان و روزهای دشوار هرات
رسول پویان
بخش سوم
توضیح
مردم ما وحشت و خشونت طالبان را با گوشت و پوست خود لمس، احساس و درک کرده اند. از خون پاک قربانیان بی دفاع در وجب وجب خاک میهن لاله های خونینی دمیده که پیام این ظلم و ستمگری را به نسل های آینده می رسانند. در باره طالبان زیاد نبشته شده است؛ اما در این نگاره فقط گوشه هایی از طرز حکومت استبدادی طالبان در عمل و به طور عینی در ولایت هرات به رشته نگارش درآمده است؛ بی شک که می تواند ماهیت واقعی این گروه را در عمل هویدا سازد.
افزایش قیودات طالبی
درمیان حوادث نادره و وقایع عجیبه روزانه چشمم به روزنامه اتفاق اسلام روز سه شنبه ۳۰ عقرب ۱۳۷۴ افتاد که در آن آمده بود: «طوریکه به مشاهـده می رسد برخی مردان ملبس به لباس غیرملی و غیرسنتی میباشند که پوشیدن اینگونه لباسها به وقار و حیثیت شان لطمه وارد میکند. به این وسیله به اطلاع میرساند که مردان از پوشیدن اینگونه لباسها خودداری ورزیده و خیاطان نیز از پذیرش و دوخت این لباسها و لباس زنانه معذرت بخواهند»
از این اطلاعیه بر می آید که زنان از هرنوع دوخت و دوز لباس در خیاطی های بازار منع شدند و مردان مقید به پوشیدن لباس طالبی گردیدند؛ لباسی که به قول طالبان باید ملی و سنتی باشد؛ اما هدف طالبان از مقوله لباس ملی و سنتی روشن نیست؛ زیرا در افغانستان اقوام و ملیتها در ولایات مختلف این کشور لباس سنتی خود را دارند و لباس ملی در حقیقت شامل مجموعه آنها میشود که لباس تن طالبان میتواند یکی از آن باشد. تحمیل لباس طالبی در تمام کشور و از جمله در هرات به جز تبعیض و ستم ظالمانه چیز دیگری بوده نمی تواند.
لباس ملی که به جایش، بیائید کلاه خود را به پیش خود قاضی کنیم که از صنایع ملی ما چه باقی مانده است. چه فرق میکندکه تترون چینی، جاپانی، هندی، پاکستانی و دیگر تکهباب خارجی را چطور برش میزنیم و مندیل فاج جاپانی و لنگی اسپشل پاکستانی را چطور برکله بی مغز می پیچانیم و کفشهای چینی، جرمنی، فرانسوی، ایرانی و پاکستانی و پاپوش های متنوع لیلامی و نیمرو خارجی را چگونه به پا میکنیم.
مثل این که ما میخواهیم با استعمال اجناس و تکه باب خارجی و پوشاک کهنه و لیلامی دیگران سنتهای ملی را رعایت کنیم و ظاهر خود را با شریعت سیاسی طالبی آراسته نمائیم. به قول معروف؛ به گیر که نگیرد. طالبان با این نمایشهای قلابی تلاش میورزند تا خود را ملی و حامی سنن معرفی کرده و سر مردم را شیره بمالند.
مردم ما پاک گیج و سرسام شده اند و نمیدانند به ساز کدام حاکم محلی و نیروی قومی برقصند و این سنن اسلامی و فرهنگ ملی را در پرتو شمع نیم مرده کی و در کجا پیدا کنند. طالبان عوض رسیدگی به امور اساسی و زیربنایی روز به روز بر شدت استبداد، اختناق و قیودات جانکاه در جامعه میافزایند و سیاست خشونت، تعصب، تبعیض و مداخلات بیجای خود را در تمام زوایای زندگی اجتماعی، خصوصی و شخصی مردم گسترش میدهند. در اطلاعیه منتشره در روزنامه اتفاق اسلام ۶ قوس ۱۳۷۴ آمده است:
۱. وجود مساجد، ملا امامها و وضوخانه درمؤسسات، ادارات، مارکتها و اقامه نمازهای پنجگانه در تمام اماکن متذکره.
۲. رعایت حجاب اسلامی از طرف خواهران و عدم استفاده از چادرهای نازک، مفشن و گلدار.
۳. از بین بردن عکسهای مبتذل از دیوارهای فروشگاهها، روی پارچه ها و بالای وسایل آرایشی و منع فروش هر نوع فته و کستهای ویدئویی.
۴- گذاشتن ریش، عمامه و استفاده از لباسهای ملی و سنتی.
۵. عدم استفاده خواهران از لباسهای مفشن تنگ و چسپیده و آستین کوتاه، یخن برهنه و جورابهای نازک و جدا نمودن جای زنان و مردان در بسهای شهری.
۶- منع بودن سگ جنگی، کرک جنگی، کبوتربازی و کاغذ باد پرانی.
تمام همشهریان مکلف به اجرای مواد فوق بوده و با متخلف رفتار جدی و شرعی میشود و مورد بازپرس قرار میگیرد.
موتردوانی طالبان
سرعت موترهای طالبان مسلح در بازارهای تنگ و پر ازدحام هرات هماره ترس و وحشت میآفرید. برای طالبان پیاده روان اهمیتی نداشتند و قوانین ترافیکی مهم نبود. آنان با شتاب و زور راه خود را باز میکردند.
روز شنبه ساعت ۵ عصر ۲۹ جدی ۱۳۷۴ بر سر تنده دروازه خوش موتر طالبان یکی از رهروان را زخمیکرد. افراد مسلح علاوه بر اینکه از کردار خود معذرت نخواستند، به لت و کوب هراتی مظلوم پرداختند. این ظلم و بیرحمی احساسات مردم را به جوش آورد. بالای افراد مسلح حمله کردند؛ سلاح شان را گرفتند و موتر را آتش زدند.
بعد از این حادثه تعداد زیادی از مردم به فرمان قوماندان امنیه دستگیر و مجازات شدند؛ اما موترتازی طالبان همچنان به قوت خود باقی ماند و در سرکهای هرات وحشت می آفرید.
انهدام اسبان حوض سینما
زمستان سال ۱۳۷۴ بود. به دم حوض سینما دیگر سیل و صفایی دیده نمیشد. یاد دوران جوانی به خیر که در پای این حوض کنسرتهای بهاری و تابستانی برگزار میگردید و خوانندگان هراتی مستانه آواز میخواندند. در تیاتر هری درامه های دلچسپ و آموزنده ای اجرا میشد. حالا نه تنها فاتحه همه هنرها را خوانده اند، بلکه به اسبان سمنتی بیجان نیز رحم نکردند.
اسبان حوض لبگردان درعهد پادشاهی ظاهرخان به کوشش استاد مشعل ساخته شده بود. طالبان آن را غیرشرعی دانسته و منهدم کردند. طوریکه از اعمال طلبهها بر می آید چیزی نمانده که برای نفس کشیدن هم قیودات وضع کنند و آن را برای هراتیان مظلوم غیرشرعی اعلان نمایند.
سیزده نوروز
میلههای نوروز در هرات پیشینه بس دراز دارد و مردم آن را با خوشرویی و نشاط برگزار کنند. در فرهنگ باستان سیزده نوروز نس شناخته میشود و هرسال آن را از خانه بیرون کنند.
مردم در این روز در سبزه زاران، چمنستانها و میلهگاه ها به گلگشت و گردش رفته و روان را شاد و خرم میسازند. زنان و مردان به طور جداگانه و یا فامیلی نان چاشت را بیرون از منزل صرف میکنند.
در عهد مجاهدین نوروز بدعتی در اسلام معرفی شد و از رفتن زنان به میله نوروزی جلوگیری میشد؛ لیکن طالبان به زور شلاق و تفنگ از رفتن فامیلها به گلگشت و میله جلوگیری کردند و بساط نشاط، عیش و سرور هرویان را به کلی برچیدند.
مجمع علمای افغانستان
به تاریخ ۱۱ حمل سال ۱۳۷۵ مجمع علمای افغانستان در قندهار دایرشد. از هرات تعدادی از مولوی صاحبان هراتی به ریاست مولوی خداداد در این جلسه شرکت کردند. هدف از برگزاری آن بیشتر گزینش ملامحمد عمر به صفت امیرالمومنین امارت اسلامی طلبهها بود. بعد از آن فشارهای طالبان بر مردم افزایش یافت و جنگها دامنه دار تر شد.
تشهیر زناکار
دیگرگاه روز سه شنبه ۲۲ جوزای ۱۳۷۵ بود که روی مردی را به جرم زنا سیاه و در حالی که قوطیهای خالی را برگردنش آویزان کرده بودند، بر پشت موتر در بازارهای شهر چرخ میدادند و خلایق زیادی آن را تماشا میکردند. بعد از این رسوایی نوبت به سنگسار زن مظلوم میرسید.
تمایل جنسی به عنوان یکی از نیازهای زندگی انسانی وجود دارد و در جوامع مختلف به آن راهحلهای گوناگون به وجود آمده است. ازنگاه اسلامی ازدواج بهترین راه رفع این نیازها تشخیص شده که به سبب رسم و رواجهای جاری و مصارف کمرشکن برای جوانان فقیر بسی مشکل میباشد.
شیوه های مشروع و نامشروع رفع تمایلات جنسی برای ثروتمندان و زورمندان از جمله سران خود طالبان فراهم است؛ لیکن این فقیرجوانان اند که به دام طالبان افتاده و در جامعه رسوا و عذابکش میشوند. همان طور که فساد اخلاقی و بیبند و باری جامعه را خراب میکند، سرکوب غرایض جنسی نیز پیامدهای روحی و روانی بسیار منفی به بار می آورد.
جوانی دربند
روز پنجشنبه ۱۵ برج جاری سال ۱۳۷۵ بود. ساعت بند دستم ۱۱ بجه پیش از چاشت را نشان میداد و شمور سـوزناک قـوس بر سر و روی آدم شـلاق میکوبید. در مقابل قلعه اختیارالدین غرق تفکر شده بودم و گاه گاهی آواز بلند کوتفروشان پایحصار رویایم را مختل میکرد.
به روزگاران بس قدیم می اندیشیدم که محکومان را به حکم قاضی شهر از برجهای بلند این دژ کهنسال بر زمین می انداختند و زناکاران را در پای ارگ سنگسار میکردند. مثل اینکه زمان به عقب برگشته است و همان اعمال خشن و متعصبانه باز تکرار میگردد. این بار نه به خاطر باورهای اعتقادی مردم، بلکه به منظور حفظ قدرت سیاسی و سرکوب آزادگی و روحیه سلحشوری مردم.
در زمان قدیم شنیدن موسیقی، رقص و اجرای سرگرمیها حرام نبود؛ اما حالا آنهم جرم به حساب آید. آدم اختیار هیچ چیز خود را ندارد. همه چیز در اختیار اداره امر به معروف و نهی از منکر قرار گرفته است.
در این مواج دریای رویاها غرق بودم که آواز بلند جارچی طالبان مرا تکان داد و متوجه شدم که دو موتر تویوتا پشت سرهم در حرکت اند. در موتر عقبی جوانی دربند دیده میشد که رویش را سیاه کرده و چند تا فته (نوار) ویدیویی و موسیقی برگردنش آویزان کرده بودند. ماموران امر به معروف و نهی از منکر با بلندگو جار میزدند:
ای مردم باخبرباشید! حال هر کسی که ویدیو و تلویزیون تماشا کند و به موسیقی گوش دهد و یا نوار ویدیویی و موسیقی پخش کند از این جوان محکوم بد تر است. بدانید که درشریعت اسلام دیدن تلویزیون، ویدیو، شنیدن و نواختن موسیقی حرام میباشد و متخلفان به سخت ترین مجازات شرعی رو به رو میشوند. مردم با حیرت به جوانک دربند مینگریستند و هرکس نجواکنان چیزی میگفت.
با تمام این سختگیریها و خشونتها دیدن فیلمهای ویدیویی و ماهواره یی یک امربسیار عـادی شده است و بیشتر مردم خـود را به آن سرگرم میسازند. گفته میشود که برخی از طلبهها نیز به تماشای فیلمهای رقص و آواز زنان پیشاوری علاقه دارند و در خفا تا گل صبح تماشا میکنند.
ادامه دارد
جناب پویان عزیز ، تشکر از این معلومات جالب و عالی تان. خداوند این وحشی ها و حامیان آنها را نیست و نابود کند. مهدی بشیر