وای مادر مرد بیمادر شدیم
تاریخ نشر شنبه ۲۳ حوت ۱۳۹۳ – ۱۴مارچ ۲۰۱۵ هالند
استاد پرتو نادری
زمستان ۱۳۷۴ خورشیدی
شهر کابل
آتشی بودیم، خاکستر شدیم
رودبار خشک بیگوهر شدیم
پونه زار ماه بودیم ای دریغ
پایمال مار چندین سر شدیم
زندهگی را در افق گم کردهایم
آسمان کور بیخاور شدیم
سنگ در گلخانۀ مشرق زدیم
هر کجا آینه دار شر شدیم
کاروان را سنگ بر پا بسستهایم
هیچ و پوچ خو یش را رهبر شدیم
فاتحان وادی افسانهایم
تا به ظلمت رفته اسکندر شدیم
کودکان باغ را با تیغ باد
سر زدیم آن گونه تا سرور شدیم
تیرهگی را قامتی افراشتیم
روشنی را دانهیی بیبر شدیم
تاج کرّمنا به شیطان دادهایم
پیش شیطان وای بیافسر شدیم
زیر باران شقاوت تر شدیم
تا به بام روسیاهی بر شدیم
ای پریشان نسل بدبخت غریب
وای مادر مرد بیمادر شدیم
زمستان ۱۳۷۴ خورشیدی
شهرکابل
درود به استاد پرتو نادری ، تشکر از سروده زیبا و مملو از احساس پاک تان . خط بردم و از خواندن آن کیف کردم و چی زیبا فرموده اید :
ای پریشان نسل بدبخت غریب
وای مادر مرد بیمادر شدیم
موفق وسلامت باشید . مهدی بشیر
درود بر استاد بزرگوار نادری عزیز شاعر زیبا سرای کشورم خداوند شما را همیشه شادمان داشته باشد