ﻧﻮاﻱ اﺳﻂﻮﺭﻩ ﻣﻆﻠﻮﻡ ( ﻓﺮﺧﻨﺪﻩ)
تاریخ نشر جمعه ۱۴ حمل ۱۳۹۴ – سوم اپریل ۲۰۱۵ هالند
ﻧﻮاﻱ اﺳﻂﻮﺭﻩ ﻣﻆﻠﻮﻡ ( ﻓﺮﺧﻨﺪﻩ)
ﺷﻌﺮ اﺯ ﺯﻫﺮﻩ ﺻﺎﺑﺮ ﻫﺮﻭﻱ
ﻣﺮاﺩﺭﻟﺤﻆﻪ ﻫﺎﻱ ﺑﻲﻛﺴﻲ ﺑﺎﺻﺪ ﺟﻔﺎ ﻛﺸﺘﻨﺪ
ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺎﺯﻙ ﻣﻦ ﺭا ﺷﻜﺴﺘﻨﺪ و ﻣﺮا ﻛﺸﺘﻨﺪ
ﻣﺮا ﻋﺎﺻﻲ ﺷﻤﺮﺩﻧﺪ و ﻋﺪو و ﺩﺷﻤﻦ ﻗﺮﺁﻥ
ﻣﺮا ﺑﺎ ﺿﺮﺑﺖ ﻣﺸﺖ و ﻟﮕﺪ ﺑﺲ ﻧﺎﺭﻭا ﻛﺸﺘﻨﺪ
ﺯﻣﻦ ﻋﻔﺖ ﺑﻨﺎﻡ ﺩﻳﻦ و ﺁﻳﻴﻦ ﺧﺪا ﺑﺮﺩﻧﺪ
ﻣﺮا ﺩﺭ ﺑﻲ ﺣﺠﺎﺑﻲ ﻫﺎ ﺑﻨﺎﻡ ﺑﻴﺨﺪا ﻛﺸﺘﻨﺪ
ز ﺧﻮﻧﻢ ﻣﺸﺖ ﻧﺎ ﻣﺮﺩاﻥ ﺳﻨﮕﻴﻦ ﺩﻝ ﺑﺸﺪ ﺭﻧﮕﻴﻦ
ﻣﺮا ﺩﺭ ﺑﻲ ﮔﻨﺎﻫﻲ ﻫﺎ, ﺑﮕﻮ ﺁﺧﺮ؟ ﭼﺮا ﻛﺸﺘﻨﺪ ؟
ﺗﻦ ﺻﺪ ﭘﺎﺭﻩ اﻡ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﺑﻴﺮﺣﻢ ﺳﻮﺯاﻧﺪﻧﺪ
ﻣﺮا ﺩﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﻫﺎ ﺩﺭ ﻣﺤﻀﺮ ﺧﻠﻖ ﺧﺪا ﻛﺸﺘﻨﺪ
ﻧﻪ ﺗﺮﺳﻲ اﺯﺧﺪاو ﻧﻲ ﺭﺳﻮﻝ وﻧﻲ ز رﺳﺘﺎﺧﻴﺰ
ﻳﺰﻳﺪاﻥ ﺳﺘﻢ ﺁﻳﻴﻦ, ﻣﺮا ﺩﺭ ﻛﺮﺑﻼ ﻛﺸﺘﻨ
ﺪﺳﺰﺩ ﮔﺮ ﺧﻮﻥ ﻓﺸﺎﻧﺪ ﺩﻳﺪه ﻫﺎ اﻧﺪﺭﻋﺰاﻱ ﻣﻦ
ﮔﻞ ﺳﺮﺥ ﻣﺰاﺭﻱ ﺭا ﺑﻪ ﻣﺤﺮاﺏ ﺩﻋﺎ ﻛﺸﺘﻨﺪ
۴/۱/۲۰۱۵
درود به خواهر عزیزم خانم زهره صابری ، تشکر از همدردی تان نسبت شهادت فرخنده . متاسفانه خبری شنیدم که یک شرف بی شرف را که توسط این وحشی فرخننده به شهادت رسید هاست ، میخواهند او را به قید زمانت آراد نمایند . ار دوستان ۲۴ ساعت و فیسبوک های آن میخواهم که از کلیک کردند خود داری کنند و چند سطری درباره غنی و عبدالله و قوای امنیتی و عدلی وقضایی چیزی بنویسند که اګر این شرف بی شرف دختر شما را هم به شهادت میرساند اورا در قید زمانت آزاد میکردند. به امید محاکمه همه جنایتکاران و قاتلین شهید فرخننده در محضر عام. موفق باشید. مهدی بشیر
درود برخواهر نازکخیال وباریک بین مان .
خیلی با احساس وزیبا مبالغه نمیکنم درحدیست که اشک آدم را درمیارد .
واین شعرتان را بنده دریکی ازماه نامهای هراتی بچاپ رساندم . البته با اجازه
خواهر گرامی زهره جان صابر هروی احساس پاک تان را می ستایم و قلم تان را شگوفا می طلبم ، سرفراز باشید.
با عرض حرمت
قیوم بشیر « هروی »