از گلشنِ تـــو با نگهـــی چـــار میروم
تاریخ نشر شنبه پنجم ثور ۱۳۹۴ – ۲۵ اپریل ۲۰۱۵ هالند
کابل/افغانستان
از گلشنِ تـــو با نگهـــی چـــار میروم
با یک جهـان غصـــــه و ادبــــار میروم
دیـگر مــرا تحمـل رنجی فـراق نیست
از خویش فارغــــم کن و بگــذار میروم
این سر که لایق سری زانوی تو نشد
بهــــر نوازشش به ســـری دار میروم
آغوش من ترانــــه ای تنهای سر دهد
دردم بــده به عشق ســـــزاوار میروم
در باور و یقین من هستــی چو ابتــدا
این را بــدان که سخت گرفتــار میروم
صحــرا نشین و بادیــه پیما شوم دگر
نالیـــده من ز کوچــــه و بـــازار میروم
در بین آتش است جگر و قلبِ عاشقم
گــوی که پـا برهنــه ســـرِ خار میروم
دامــان من که پر شــده از خون انتظار
بس باشــدم از این گل و گلـزار میروم
جور آمدم بدرگه ای دارالشِفای عشق
افسوس زخــم خـورده و بیـمار میروم
در دامن کفن سـر خود می کنــم پناه
شرمنـــده پیش خــالقِ جبـــار میروم
تن پوش قبر من کنید از لاله ای سیاه
تا حشــر در غـــم تـو عــــزادار میروم
حرفِ دلِ شکستـــه ای محمود را شنو
از این جهـــان به عالــم اســرار میروم
—————————-
بامداد سه شنبه ۰۱ ثور ۱۳۹۴ هجری خورشیدی
که برابر می شود به ۲۱ اپریل ۲۰۱۵ میلادی
احمد محمود امپراطور
کابل/افغانستان
درود به محمود جان امپراطور بازهم سروده زیبا و عالیست. چنانچه :
صحــرا نشین و بادیــه پیما شوم دگر
نالیـــده من ز کوچــــه و بـــازار میروم
در بین آتش است جگر و قلبِ عاشقم
گــوی که پـا برهنــه ســـرِ خار میروم
دامــان من که پر شــده از خون انتظار
بس باشــدم از این گل و گلـزار میروم
موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر
فاضل دانشمند، رهبری مدبر سایت وزین و شهیر ۲۴ ساعت جناب محترم استاد محمد مهدی بشیر هروی درود ها و تمنیات من نثار شما.!
لطف و عنایت شما در قسمت ثبت و نشر سروده هایم واقعاً ستودنی است و این مهر بی پایان شما که پیوسته با نوازش و تحسین همراه است بیانگر حسن ظن و استعداد پروری بوده که من با پسندیده ترین ابیات تشکر و امتنان بجا میآورم.
باحترام
احمد محمود امپراطور
کابل/افغانستان
چون که است در دلم حب ال رسول امید وار میروم.خیلی مقبول سرایده اید اقای امپراتور عمر طولانی برایتان ارزو دارم.
خواهر گرامی محترمه بانو عاطفه اسماعیلزاده به شما درود می فرستم..
نوازش و مهر معنوی شما را با واژگان دُر دری ستوده و تشکر میکنم.
زندگی در امور خیر بکام تان.
امپراطور
از شهر بیم و اُمید
بهبه مثل همیشه عالی وناب !
امپراطور گرامی إشعار عالی و بی مانند تان که ماشاالله روز افزون میباشد و در خیلی سایت های إنترنتی به دسترس است وهمه علاقمندان شما از خواندنش لذت میبرند ، باعث افتخار برای همه افغان ها میباشد . از درگه خداوند خواهانم که طبع تان شاد ، کلام تان روان وقلم تان نویسا وپر رنگ باد .
امین
درود..!
بانوی فرهیخته و نیک مهر محترمه داکتر وحیده.!
التفات بیکران شما بهاری پر طراوت است که در چهار فصل طبیعت پای سروده های مُشک می بیزد و صفا می آفریند.
از حضور حکیمانهء شما کهکشانها ممنون و مدیونم.
سرفراز و با عزت.
امپراطور
از شهر درد و ماتم
شاعری شیرینکلام امپراطور بنهایت گرانقدر
چه زیبا سروده اید
درخشش ستاره گانی را ماند
ووجودتان بی درد وغم بماند
صفیه از لندن