مرگ مادر
تاریخ نشرسه شنبه ۲۲ ثور ۱۳۹۴ – ۱۲ می ۲۰۱۵ هالند
مرگ مادر
سید همایون شاه (عالمی)
۱۰ می ۲۰۱۰ م
وزیر اکبر خان مینه
کابل – افغانستان
از مرگ ِ مادرم بخدا سرد شد تنم
دیگر نه او بماند و نه دیگر من آن منم
رفت و بمرد حیف دعا گوی ِ دایمم
شور و فغان و ناله و فریاد میزنم
خالیست گویی بخش عظیم حیات من
در انتهای ِ ظلمت ِ شب نیست روزنم
یکلحظه دور نیست مرا چهره اش ز چشم
آید صدای ِ لالای او وقت ِ خفتنم
او بود مهر ِ روشنی در روزگار ِ تار
او رفت و قرض اوست چو دَینی بگردنم
گل بود و عطر نکهتی و تمنای ِ زندگی
او رفت و خار گشت مرا گل به گلشنم
پروانه ها بودیم به شمع ِ رخش ولیک
ناید طریق ِ رنگ ِ غروبش به گفتنم
در آخرین صدای ِ رمق یا الله بگفت
پُر شد چو جوی ِ اشک بدیدم بدامنم
رویش به قبله کردم و گفتم که ایزدا !
جنت نصیب کن ز افسوس خوردنم
دارم امید ِ صبر ز درگاه ِ رحمت ات
سودی ندیده ایم ازین ناله کردنم
دو بود ماه جدی و ذلحجه چهارده
دریاب بیست و سه ِ دسامبر نبشتنم
بنگر هزارو سه صد و هشتاد وشش کنم
در سال هجری شمسی ز تاریخ کشیدنم
والله شکست بخت (همایون) ز مرگ او
دارم دعای ِ دایمی تا وقت ِ مردنم
سید همایون شاه عالمی
۲۵ دسامبر۲۰۰۸م
وزیر اکبر خان مینه
کابل- افغانستان
در باره ی مادر
در باره ی مادر بسی ها قصه دراز است
هرنغمه در این زمزمه در سوزش ِ ساز است
با مهر ِ رخش مهر به اولاد تراز است
در اوج ِ سخایش همگی پنجه ی باز است
دردیر فقط اوست یکی محرم ِ راز است
احساس وجودش همه در سوز و گداز است
از مادر ِ پر مهر نوازش به نواز است
—-
از جام ِ جم ِ اوست جهان گشته درخشان
از عشق ِ دل ِ اوست همه رحمت ِ یزدان
از حب ِ کثیرش زده سر چشمه ی عرفان
از لطف برون گشته ز قلبش همه احسان
از اوج ِ سخایش همه کس تا به نیاز است
از مادر ِ پر مهر نوازش به نواز است
—-
در رنگ محبت کشد او پرده ی الوان
باران ِ بقایش ِ شده چون ابر به نیسان
از دست ِ بهارش شده فرزند گلستان
او بعد ِ خدا گشته که سازنده ی انسان
آواز ز اوصاف ِ دلش تا به فراز است
از مادر ِ پر مهر نوازش به نواز است
—-
با موج ِ تبسم بکشد اوج به گفتار
الفاظ ِ محبت ز لبش گشته گهر بار
در صبر و تحمل بنگر دامن ِ کهسار
او معبد ِ عشق است در این عالم اسرار
در قبله ی او بنگری گر راه ِ عجاز است
از مادر ِ پر مهر نوازش به نواز است
—-
دل پاک کند با سخنش زآهن ِ زنگار
او بعد ِ خدا گشته به آدم چو نگهدار
ای مرد برون آی تو از پرده ی پندار
در اوج ِ شب ِ تار ببین مطلع ِ انوار
هر خواب به گهواره ی آغوش به ناز است
از مادر ِ پر مهر نوازش به نواز است
—-
از خویش به اولاد چه غافل شده مادر
با گردش ِ این چرخ مقابل شده مادر
از رحمت ِ یزدان چو نازل شده مادر
گر بحر ِ حفیر است به ساحل شده مادر
او رفت دلم گشته بسوزست به ساز است
از مادر ِ پر مهر نوازش به نوازاست
—-
گویی که دعای تو ز افلاک گذر کرد
از سوز ِ جگر خاست، خطرناک گذر کرد
در آب چو آتش ز دل ِ خاک گذر کرد
پیمود بسی راه چه بی باک گذر کرد
بهتر که رضایی تو ز تسبیح و نماز است
از مادر ِ پر مهر نوازش به نوازاست
—-
رفتی و دل از فرقت تو خون شده بسیار
دل واپسی در هجر چو مجنون شده بسیار
اشکم بخدا ریخته گلگون شده بسیار
نامت چو به لبهای (همایون) شده بسیار
این چشم بدرمانده شب و روز که باز است
از مادر ِ پر مهر نوازش به نوازاست
سید همایون شاه (عالمی)
۱۰ می ۲۰۱۰ م
وزیر اکبر خان مینه
کابل – افغانستان
درود به عالیمی عزیز ، سروده زیبا و متاثر کننده است که واقعآ مرک مادر خیلی درد آور است . خداوند هیچ خانه را بی مادر نکند . روح تمام مادران عزیزیکه در کنار فزرندان و خانواده شان نیستند بشمول مادر گرامی شما و ما شاد و جنتها نصیب شان .
همچنان آنعده مادرانیکه در قید حیات اند خداوند برایشان طول عمر با عزت عنایت فرماید. روز مادر به همه مادران مبارک. موفق باشید. مهدی بشیر.
دوست بزرگوار جناب مهدی بشیر سلام
واقعاً از دست دادن مادر میتواند بزرگترین صدمه در حیات یک انسان شمرده شود، کسی را گفتند مواظبت باش که مادرت مُرد و از دعایش محروم شدی)
سپاسگذارم دوست عزیز
خیلى زیبا’ به دریچه شعر تان خورشید را تابانیدید… درود بیکران قلم تان پر تحرک باد
دوست عزیز وگرامی جناب همایون جان عالمی گرانقدر بدون شک غم از دست دادن مادر آنقدر عظیم و دردناک است که هیچ چیزی نمیتواند آنرا تسکین دهد ، احساس پاک تان را که نسبت به مادر ، این زیبا ترین مقام بیان داشتید می ستایم ، درود بر شما
قیوم بشیر « هروی »
همایون جان عزیز سلام و درود میرسانم . نخست ازینکه همین لحظه دانستم که مادر مهر پرور تان دیگر نزد تان نیست بی اندازه متأثر شدم، انا لله وانا الیه راجعون
اگر چه میدانم که به اصطلاح عام ( این شتر سفید در پشت در همه نشسته است) اما باز هم با تأئید از گفتۀ برادر مهربان و دوست مشترک ما قیوم جان بشیر از دست دادن عزیزان مخصوصاً پدر و مادر درد قابل بر داشت نیست اما به رضای خداوند هیچ کاری نمی توانیم . . اشعار بی حد عالی مثل همیشه و بی اندازه پر از درد و احساس. خداوند با تو باشد و همیشه خوش و خوشبخت و سر فراز باشی عزیز