۲۴ ساعت

27 می
۳دیدگاه

که من ترک وطن کردم فراموشم نمیگردد

تاریخ نشر چهارشنبه  ششم  جوزا  ۱۳۹۴ –  ۲۷  می ۲۰۱۵ هالند

فرار افغان ها

فراموشم نمیگردد 
زمستان روز سردى را 
که من ترک وطن کردم 
فراموشم نمیگردد 
که میلرزید پاهایم 
و چون یک مرغ بى بال 
 بروى سینه 
ترک آن چمن کردم 
فراموشم نمیگردد
که با سیل نگاه 
لبریز
آن دشت و دمن کردم 
و با غوغاى خونین 
جدا  
جان را زتن کردم
فراموشم نمیگردد 
که دل را  
 من ز دل بندان بریدم 
 و هجرت را گزیدم …
ندانستم ….
پشیمان میشوم
روزى 
که دیگر نیست 
 بر رویم درِ بازى 
ندانستم … 
که بر سر میزنم روزى 
چرا ترک وطن کردم … 
 
جدا جان را ز تن کردم …..  
          
مریم افضلى احدى

 

۳ پاسخ به “که من ترک وطن کردم فراموشم نمیگردد”

  1. admin گفت:

    درود به خواهر محترم خانم مریم افضلی احدی ، تشکر از احساس پاک تان در مورد سروده زیبا و عالیست . موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر

  2. واقعا پر احساس و زیبا سروده شده مریم جان ! و و جان تان بی تن مباد!…. پروین فایق

  3. Mariam گفت:

    تشکر دوستان گرامی ام ..

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما