صبر و تحمل
تاریخ نشر جمعه ۱۹ سرطان ۱۳۹۴ دهم جولای ۲۰۱۵ هالند
مگر فصل بــــــهاران بهر ســـــــبزی ابر میـخواهد؟
تحمل کن تــــــحمل کن که دنــــــیا صبر میخواهد
زچـــه آغوش هـرمـهری پر از دنـــیای دلتنگیست؟
تحمل کن درین دنیا که بــیرحمی و دلسنگیست
نباشد نــــــان زچه آخــــــر بــود روزی فقط از درد؟
تحمل کن نشــــاید که گرفــته ســـنگ و برسر زد
به مــــــکر روزگــاران بیگناهی از چه زندان است؟
تحمل کن که پیـــش حق رهایی کار آسان است
زچه آتــش سـرایی میــــشود این دل به آسانی؟
تحمل کن که انسان را همـین عهدست وپیمانی
چرا قبـــل از شــفق باشد به تاریکی فرا از شب؟
تحمل کن که روز گـــردد در آن لـحظه رها از شب
بگویم ای تـــــمنا که زچـــه درد دل اسـت بسیار؟
تحمل کن تو تهــــــمینه بـــــود ایــن چارهء هر کار
فاطمه تمنا غلامی تهمینه طهورادانشجو
درود به خواهران عزیز و گرامی خانم فاطمه تمنا غلامی و خانم تهمینه طهورادانشجو ، سروده زیبا و مملو از احساس است. خط بردم خوشم آمد . موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر
استاد بزرگوار جناب مهدی بشیر را درود میفرستم و ممنونم از این همه لطف و توجه شما محترم بنده نمیدانم چرا از آدرس ایملم به آدرس شما مسج نمی شود از این رو نمیتوانم با شما بزرگوار همکار باشم وگرنه نه با شما بودن این خود درس است که آینده ام را درخشان میسازد …..باز هم ممنون از از ۲۴ ساعت ……