عشق پاک
تاریخ نشر پنجشنبه پنجم سنبله ۱۳۹۴ – ۲۷ آگست ۲۰۱۵ هالند
دوستنان محترم و گرامی لطفا نظر های تانرا در قسمت دیدگاه های صفحه ۲۴ ساعت بنویسید تا همیشه محفوظ باشد .
با عرض حرمت
مهدی بشیر
**********
عشق پاک
داکتر عزیز ” فاریابی “
شهر وانکوور کانادا
۲۶ / ۸ / ۲۰۱۵
همچو بلبل آرزویم دامنِ گلزار بود ،
من نمیدانم چرا گل همنشین خار بود .
خنده ی گل را دلیل رفتن گل گفته اند ،
بعد روزی دیده بلبل غنچه بی دستار بود .
مثل مجنون بی نوا افتاده در هامون رنج ،
روزگارم شام تار و سخت نا هموار بوذد .
ناله و آهم رود از روزن دل تا فلک ،
عندلیبِ باغ را این ناله در منقار بود .
دل به دلبر داده بودم ، بی وفا شد یار من ،
من نمیدانم که دلبر در پی آزار بود .
نخل بیبارم ندارد ارج در آغوش باغ ،
سنگ طفلان بی جهت بر شاخ بی مقدار بود .
کله ی بی مغز را نبود تفکر چون حباب ،
کیست گوید فکرتم در پیچیش دستار بود .
چون خسی بازی کند در بستر دریای نیل ،
در نظام آدمیت هر کسی اشرار بود .
همچو مجنون کی بود آنکس که بی عشق وطن ،
زان سبب ملا به پای بستر بیمار بود .
عشق پاک است می برد انسان در آغوشِ فلک ،
” فاریابی ” زان سبب منصور پای دار بود .
باعرض حرمت وادب
داکتر عزیز ” فاریابی “
شهر وانکوور کانادا
۲۶ / ۸ / ۲۰۱۵
درود به جناب داکتر عزیز ” فاریابی ” عزیز ، سروده زیبا و مملو از احساس است . خط بردم و خوشم آمد . موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر
بسیار سرودۀ زیبابود سلامت باشید فاریابی صاحب گرامی .