عـــــــیـــــــد
تاریخ نشر چهار شنبه اول میزان ۱۳۹۴ – ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۵ هالند
دوستان محترم و گرامی لطفا نظریات خویش را در قسمت دیدگاه های صفحه ۲۴ ساعت بنویسید تا مطالب شما همیش محفوظ بماند .
با عرض حرمت
مهدی بشیر
******
عـــــــیـــــــد
از: شفیق احمد ستاک
عید است و باز آ، مرحمی زن قلب زارم را
ای ماه نو، روشن نما این شامِ تارم را
عمریست مینالم ز دردِ انتظارِ تو
آخر بیا، پایان بده، این انتظارم را
رفتی طراوت رفت، از باغِ وجودِ من
دست خزان دزدید، شاخ و برگ وبارم را
یکبار بشنو حرف من ای یارِ بی همتا
دل برده یی، با خود ببر، دار وندارم را / دل برده یی آخر مبر صبر وقرارم را
************
گرمای سوزان سوخت،
سروِ سرفراز قله های افتخارِ من
پائیز غربت هم به یغما برد، شاخ و برگ و بارم را
خیلِ ملخ بلعید چندی حاصلِ یک عمر کارِ من
دستِ خیانت کُشت، مردِ استوارم را
سرمای سردِ سرزمینِ نا امیدی خشک گردانید
هرجا ستاکِ سبزِ نخلِ نوبهار م را
ای ابر رحمت! خیز و آبی ده زبارانت
صحرا و باغ و تپه هایِ مرغزارم را
*************
آه ای نسیم صلح و اُمِّید و شکیبایی
با دستِ مهرت شانه کن، زلفِ نگارم را
ای ماه نو بیرون شو از پشتِ حریرِ ابر
تا زیرِ نورت بنگرم رخسارِ یارم را
شاید که زیر پرتو زرّینِ نورِ تو
باری، رسانم سویِ مقصد کوله بارم را
*****
شفیق احمد ستاک
تشکر از جناب آقای شفیق احمد ستاک ، سروده زیبا و عالیست. عید سعید قربان بشما و خانواده محترم و هموطنان عزیز در سرتا سر جهان بدون هر نوع تعصبات مبارکباد . به امید یک صلح پایدار در کشور . هر روز تان عید. موفق باشید. مهدی بشیر