حال غریبانه !
تاریخ نشر جمعه ۲۲ عقرب ۱۳۹۴ – ۱۳ نوامبر ۲۰۱۵ هالند
حال غریبانه !
محمد نسیم اسیر
بیتوچه می کشد دل دیوانه ام مپرس
افسون چشم توست ، زافسانه ام مپرس
درشهرهرچه می شنوی قصهء منست
ازآتشی که ریخته درخانه ام مپرس
توهمچوشمع ، سلسله آرای محفلی
اینجا چه می کشد پرِپروانه ام مپرس
هرکس به شانه بارغمی می کشد ، مگر
بارغمی که می شکند شانه ام مپرس
من ازتومیهمانی شاهانه می کنم
رنگم مبین وحال غریبانه ام مپرس
گفتند عزم دیدن من داشتی ، بیا
لیک ازرقیب سفله ره خانه ام مپرس
تنها همین بس است که هستم« اسیر»تو
صیاد من !، زبیش وکم دانه ام مپرس
م.نسیم« اسیر»۶اگست۱۲م، فرانکفورت
درود به جناب استاد محترم محمد نسیم اسیر ، سروده زیبا ، عالی و مملو از احساس است . خط بردم و خوشم آمد . موفق وسلامت باشید . مهدی بشیر
به به بسیار عالی و دلنشین ، درود بر جناب استاد اسیر عزیز که همیشه زیبا می سرایند.
با عرض حرمت
قیوم بشیر « هروی »