۲۴ ساعت

22 نوامبر
۴دیدگاه

یادی از استاد بشیر هروی

تاریخ نشر یکشنبه اول قوس ۱۳۹۴ – ۲۲  نوامبر ۲۰۱۵ هالند

یادی از

یادی از استاد بشیر هروی

داکتر غلام حیدر یقین

اول قوس۱۳۹۴خورشیدی.

کشور پادشاهی هلند

آغاز دهه پنجاه خورشیدی بود. آن زمان هژده سال داشتم و محصل دانشگاه کابل بودم. از این که در دانشکده حقوق و علوم سیاسی شامل نشده بودم، سخت ناراحت و دل شکسته شده بودم. در آن وقت من و امثال من بسیار علاقه داشتیم که حاکم شویم و دمی و دستگاهی و خودی داشته باشیم و با اژدهای خودی یار و غار باشیم.

رخصتی های تابستانی فرا رسید. به وسیله ترانسپورت زنده بانان از کابل راهی هرات شدم. در ولایت قندهار موتر ما توقف کرد و اعلان نمود که شب در قندهار می ماند. برای من که هر گز به تنهایی سفر نکرده بودم، بسیار دشوار بود که بدون رهنما به جهت صرف غذا در رستورانت غذاخوری داخل شوم. اطرافم را نگاه کردم، تا بلکه با یاری و همکاری دوستی و همدمی و آشنایی و یا مردی میانه سال و قابل اعتماد بتوانم در رستورانت غذا بخورم. نمی دانم چرا و به چه دلیل از میان آن همه مسافران، استاد علی اصغر بشیر هروی را که هر گز ندیده بودمش، انتخاب کردم و در میز غذا خوری پهلویش نشستم. این نخستین بار بود که با استاد ملاقات حضوری داشتم. لحظۀ گذشت، انگار او دریافته بود که من هراسان و پریشانم و از اطرافیانم می ترسم و می هراسم.

استاد سخنش را این گونه آغاز کرد: حتمن دانشجو هستید؟ زبانم لال شده بود، عجولانه گفتم: نه، محصلم. لبخند معنا داری زد و دریافت که خودم را گم کرده ام و یا معنای دانشجو را خوب نمی دانم. گفت: دوران محصلی کوتاه و زود گذر است، باید از زمان سود فراوان برد. از رشته تحصیلی ام پرسید. گفتم: در دانشکده ادبیات و علوم بشری در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی درس می خوانم. استاد با گرمی استقبالم کرد و صمیمانه و صادقانه دلداریم داد و گفت: این رشته تو عالی است و در آینده آموزگار می شوی و آموزگاری بدان دلیل خوب است که زور مردم آزاری ندارد. آن روز فراموش ناشدنی استاد بشیر از شعر و شاعری و ادبیات و گلستان سعدی و مسؤلیت های جوانان در حفظ و نگهداری فرهنگ و آموزش علم، سخنان سودمند گفت و تشویقم نمود تا در رشته ادبیات تحصیلاتم را ادامه دهم. در جریان سال های بعدی چند بار دیگر با برادرم جناب عبدالکریم تمنا به خدمت استاد بشیر هروی رسیدم و از آن استاد بزرگوار چیزها آموختم و اندوختم.

باورمندم که روان شاد استاد بشیر هروی دانشمندیست آگاه، نویسنده و شاعریست توانا، و منجمی است نامدار و شخصیتی است فرهنگی و انسانی است دلسوز و مهربان که عمرش را وقف پژوهش ها و تحقیقات پیرامون مسایل تاریخی و ثبت آثار در آرشیف ملی افغانستان کرده و آثار پر ارزشی را از خود به یادگار گذاشته است. از آثار ارزشمند استاد بشیرهروی میتوان از کتاب های مستقلی، همچون: حالات پیر هرات، هزار و یک حکایت تاریخی و ادبی، خمیر خان، کلیات سنایی، شاهراه تورغندی هرات قندهار، سیری درملک سنایی، شیوه داستانسرایی امیر خسرو دهلوی، اندیشه های پیر هرات و مقالات و نوشته های پژوهشی زیادی نام برد که در سال های متمادی در خارج و داخل کشور اقبال چاپ یافته است.

حالا که از آن زمان ده ها سال می گزرد، باورمندم که خاطره آن روز و آشنایی با استاد، برایم یک روز نیک و با سعادتی بوده است. یکی از افتخارات نگارنده به حیث آموزگار کهن سال آن است که در تجلیل هفتاد و پنجمین سال تولد این شخصیت فرهنگی که در روز چهار شنبه، هژده میزان سال ۱۳۶۹خورشیدی از طرف انجمن فرهنگ هرات باستان در کابل دایر شده بود، حضوری شرکت داشتم و با همکاری مهدی بشیر فرزند ارشد استاد، افتخار ویراستاری کتاب (اصطلاحات نجومی) روانشاد را بدوش داشتم. امیدوارم که جناب مهدی بشیر به چاپ و نشر این کتاب پرمایه اقدام عملی کرده باشند. امروز که از درگذشت استاد بشیر هروی سی و چهار سال می گذرد، روان استاد بشیر هروی را شاد می خواهم!

داکتر غلام حیدر یقین

اول قوس۱۳۹۴خورشیدی.

کشور پادشاهی هلند

 

۴ پاسخ به “یادی از استاد بشیر هروی”

  1. admin گفت:

    جناب محترم داکتر صاحب غلام حیدر یقین ، ضمن عرض سلام تشکر از خاطره زیبا و عالی تان.
    متاسفانه من وقتی کابل را ترک کردم که تفنگسالاران و یا به اصطلاح مجاهدین چیزی به ما نماندند و دست خالی کابل را ترک کردم و کتاب (اصطلاحات نجومی) در آرشیف ملی موجود است که آقای جلال نورانی چند سال قبل به من وعده کرده بودند که کاپی همه کتاب ها و نوشته های استاد را که در آرشیف ملی است و خودشان به آرشیف ملی اهدا نموده بودند برایت میفرستم ، متاسفانه این نا جوان حتی یک ورق هم برایم نفرستاد در حالیکه گفته بودم هرقدر مصرف برداشت بنده میپردازم . و او به فکر چاپ کتابهای خود شد و استاد بشیر و پسرانش را که بوی کمک های زیاد نموده بودند بفراموشی سپرد. تشکر از شما . خداوند رفته گان شما را هم مغفرت کند و جنتها نصیب شان . شما و خانواده محترم زنده وسلامت باشید. مهدی بشیر

  2. از ارتباط با شما خرسندم. استاد بشیر هروی افتخار تمام مردم افغانستان است. شاد و سرفراز باشید.

  3. قیوم بشیر « هروی » گفت:

    با درود و سلام خدمت جناب داکتر صاحب غلام حیدر یقین ، بنده نیز ضمن اظهار سپاس و امتنان از نوشته زیبای شما قدردانی نموده و بدان ارج می نهم ، از اینکه در مورد آثار پدر عزیزما شادروان استاد بشیر هروی یاد کردید ، لازم میدانم تا یادآور شوم که بنده در سال ۲۰۰۳ میلادی طی سفری که بکابل داشتم در خصوص آثار مرحوم پدرم که در آرشیف ملی قرار دارد بحضور جناب داکتر سید مخدوم رهین وزیر آنز مان اطلاعات و فرهنگ رسیدم و ضمن صحبت از ایشان در خواست نمودم تا اگر امکان داشته باشد بتوانم به آثار چاپ نشده پدرم که در آرشیف ملی قرار دارد دسترسی پیدا نمایم ، جناب وزیر صاحب برایم گفت که هیأتی تعیین شده است تا آثاری را که در آرشیف ملی نگهداری میشود موجودی نموده و علاوه نمود که چاپ آثار استاد بشیر مرحوم نیز در پلان کاری وزرات میباشد و حتمآ به چاپ آنها اقدام خواهیم کرد ، از آن زمان حدود دوازده سال و اندی میگذرد و حتی یک صفحه هم از آن آثار بچاپ نرسید و جناب رهین هم دوره حاکمیتش به پایان رسید و وعده هایش گویا روی یخ نوشته شده بود ، زیرا هرگز جامه عمل نپوشید ، چون با آب شدن یخ ها نه اثری از آب ماند و نه از وعده و وعید.
    با عرض حرمت
    قیوم بشیر « هروی »

  4. سپاسگزارم که من را در جریان گذاشتید.

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما