از روزی رفته ی سر و کارم در آتش است
تاریخ نشر یکشنبه هشتم قوس ۱۳۹۴ – ۲۹ نوامبر ۲۰۱۵ هالند
احمد محمود امپراطور
کابل/افغانستان
از روزی رفته ی سر و کارم در آتش است
دل آتش است و دیـــده چــارم در آتش است
از بسکه داغ ها به جگر خورده ام ز عشق
ترســـم که بعد مـــرگ مزارم در آتش است
از ســـوز سینــــه و دل درد آشنــای خویش
بـــاور کنیــــد گـــرد و غبـار در آتش است
دستـــــم به آب کوثــــــر و زمزم نمی رسد
من عاصی هم اجــــابت کارم در آتش است
فصـــل تمــــوز و دی که نشــانگاه آتش اند
از بخت بــد خـــزان و بهارم در آتش است
اینجـــا که پایگـــاه خــلاف و خیــانت است
از جهـــل و انتحـــــار دیـارم در آتش است
عمـــــرم گذشت طاقتــــم از یخ فســرده شد
آرامـش و صبــــرو قــــرارم در آتش است
از دست این زمــــانه ی بی بنـد و بار دون
شـد سالهــــا ز هجــــر نگارم در آتش است
نی یک چمن رفــاقت و نی گل ستــان مهر
از بـــاغ تا به گلشن و خـارم در آتش است
شـــکرش بجــا که دود بر آورد و سوختــم
محمـود گفــت دار و نـــدارم در آتش است
————————
یکشنبه ۰۸ قوس ۱۳۹۴ هجری خورشیدی
که برابر میشود به ۲۹ نوامبر ۲۰۱۵ میلادی
ســرودم
احمد محمود امپراطور
کابل/افغانستان
درود به آفای احمد محمود جان امپراطو ر ، سروه زیبا ، عالی و مانند همیشه مملو از احساس است. محمود عزیز برعکس تمام فاسد ها ، بی کفایت ها ، جانی ها ، وحشی های سعودی و چتلستانی و نوکران حلقه به گوش آنها جایشان در آتش است. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر
درود به رهبر خردمند سایت وزین ۲۴ ساعت عالی جناب محترم محمد مهدی بشیر هروی.!
از کمک و همکاری معنوی شما در قسمت ثبت و نشر سروده هایم کهکشانها ممنون و مشکورم.
همچنان از براز نظر شما نیز سپاسمندم.
بهروز و برقرار باشید.
امپراطور
از شهر آه و ناله ( کابل )
درود به امپراطور گرامی .
فوقالعاده عالی و دلپذیر سروده آید، مانند هر سروده زیبایتان. عمر تان دراز و زنده تان مملو از خوشی ها باد. آمین
بانوی نیک و خجسته کلام محترمه داکتر وحیده درود های من نثار شما.!
از حضور فعال و آرزو پسندیده تان سپاسگزارم.
سعادت دارین نصیب تان.
امپراطور
از شهر بیم و اُمید
کابل