۲۴ ساعت

03 دسامبر
۱ دیدگاه

به خرابات شدم دوش مرا بار نبود

تاریخ نشر پنجشنبه  ۱۲  قوس ۱۳۹۴ –  سوم  دسامبر ۲۰۱۵ هالند

کلام بزرکوار مرشد خرابات عراقی

انتخاب از : استاد عبدالتواب وهاب

**********

به خرابات شدم دوش مرا بار نبود

می‌ زدم نعره و فریاد ز من کس نشنود

یا نبد هیچ کس از باده‌ فروشان بیدار

یا خود از هیچ کسی هیچ کسم در نگشود

چون که یک نیم ز شب یا کم یا بیش برفت

رندی از غرفه برون کرد سر و رخ بنمود

گفت: خیر است، درین وقت تو دیوانه شدی

نغز پرداختی آخر تو نگویی که چه بود؟

گفتمش: در بگشا، گفت: برو، هرزه مگوی

تا درین وقت ز بهر چو تویی در که گشود؟

این نه مسجد که به هر لحظه درش، بگشایند

تا تو اندر دوی، اندر صف پیش آیی زود

این خرابات مغان است و درو زنده‌ دلان

شاهد و شمع و شراب و غزل و رود و سرود

زر و سر را نبود هیچ درین بقعه محل

سودشان جمله زیان است و زیانشان همه سود

سر کوشان عرفات است و سراشان کعبه

عاشقان همچو خلیلند و رقیبان نمرود

ای عراقی، چه زنی حلقه برین در شب و روز؟

زین همه آتش خود هیچ نبینی جز دود

عراقی

 

یک پاسخ به “به خرابات شدم دوش مرا بار نبود”

  1. admin گفت:

    درود به استاد عبدالتواب وهاب ، سروده زیبا و عالی را انتخاب کردید . موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما