شمع اشکبـار
تاریخ نشر جمعه ۱۳ قوس ۱۳۹۴ – چهارم دسامبر ۲۰۱۵ هالند
شمع اشکبـار
عزیزه عنایت
هالند
صبا از من بگو در گو ش یا ر آهسته آهسته
که میگردم زعشقت زرد و زار آهسته آهسته
بنا لد مرغ دل در تن زیـــاد روی زیبا یــــت
گذر کن از بـــــرم همچون بهار آهسته آهسته
زســــوز وآه آتـــشبار انـــــدوهــم زهجـر تـو
بگیـــرد دامنم مو ج شـــــرار آهسته آ هستــه
فروزان کن چوخورشید سحراین دیده ودل را
بیا در کلبه ام یک شــام تا ر آهستـــه آ هستــه
به بزم عاشقان در پرتــؤ حســـن دل آرا یــت
بسو زم همچــــو شمع اشکبـــار آهسته آهستـه
(عزیزه) دل شود راحت بتن وانگه که ازکویش
صبا آرد سحــر بوی نگــار آهستـــه آهستــــه
عزیزه عنایت
خواهر گرامی خانم عنایت عزیز ، سروده خیلی مقبول و عالیست و مانند همیشه خط بردم و خوشم آمد . موفق باشید. مهدی بشیر
خواهر گرامی عزیزه عنایت! بعد از تقدیم سلام وآرزوی صحتمندی تان،سرودهء زیبای تانرا خوانده ومرا به یاد سرودهء”شب یلدایم”اندخت که چند فردمحدود آنرا خدمت ارائه میدارم:
خداوندا زلطفت کن نصیبم دیدن یاران
شب مهتاب وکیف آسمان آهسته آهسته
به کهسار وطن،گررفتنم قسمت کنی یارب
بچینم بهر جانان ارغوان آهسته آهسته
شب یلدا نشسته،بارفیقان درد دل گویم
سرشب تاسحربا دوستان آهسته آهسته
برادرتان داکتر حیدریّ