به یاد صوفی عشقری
تاریخ نشر دوشنبه ۲۳ قږس ۱۳۹۴ – ۱۴ دسامبر ۲۰۱۵ هالند
به یاد صوفی عشقری
محمدنعیم (جوهر)
۲۰ / ۵ / ۲۰۱۱
آ لمان
گر بشنوی چکامۀ خونبارِ عشقری
دیوانه میشوی توزگفتارِ عشقری
درزنده گی زدرد وغمش کس خبرنبود
امروز گشته هرکی خریدارِ عشقری
یار و رفیق و همدمِ دنیای بیوفا
مرهم نگشت به سینۀ داغدارِعشقری
کافر دلانِ بیخبرازرمزورازعشق
سرمیزدند به کوچه و بازارِعشقری
شاه رفت وسلطنت همه برباد شد ولی
ظاهر نگشت همدمی دربارِ عشقری
شایق جمال وبسمل وبیتاب وحیدری
بودند یار و یا ور وغمخوارِعشقری
کهزاد واعتمادی و قُربت درآن زمان
گفتند آفرین به گفتارِ عشقری
پورغنی و سآیر واسمعیل و وفا
مانند حیدری نشدند یارِعشقری
خال محمد شکسته دلی خسته پرورم
کاغذ سیاه نه کرد زاشعارِعشقری
دیروز زمانِ شوقی وننگیالی وخیال
سرمست بودند ازگل وگلزارِعشقری
تا لحظه های مرگ به پیرِشکسته دل
لُطفِ نکرد شوخِ دل آزارِعشقری
از باغِ آرزوی دلش سالهای سال
خارِ عصا نگشت به رفتارِ عشقری
چیزی بجُز خزانۀ دردوستم نداشت
زیر لحاف و دوشکِ کمبارِعشقری
رفتم که باخبر شوم ازروزگار او
داشت گریه وفغان درودیوارِعشقری
فرزند نداشت تا که کند گریه برسرش
خون میچکید ز بامِ چککبارِ عشقری
بعداز وفات اوکه شنیدم هزاربار
هر بیوفابه گفت که منم یارِعشقری
آرمانِ عشقری به خدا میبرد مرا
یکروز زیر خاک به دیدارِ عشقری
مانندعشقری شده حال واحوالِ من
دنیاست بی خبر ز گرفتارِ عشقری
امروز از زبانِ دلی (جوهر) ات شنو
فریاد های دردِ دلِ زاری عشقری
محمدنعیم (جوهر)
۲۰.۰۵.۲۰۱۱
آ لمان
درود به دوست عزیز آقای جوهر عزیز ، سروده زیبا و عالیست . روح صوفی عشقری شاد و جنتها نصیبش. موفق وسلامت باشد. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر