در گمانیکه: به غیر از تو کسی یارم هست؟
تاریخ نشر پنجشنبه ۲۶ قږس ۱۳۹۴ – ۱۷ دسامبر ۲۰۱۵ هالند
در گمانی که: به غیر از تو کسی یارم هست؟
شعر از : رکنالدین اوحدی
انتخاب از : استاد عبدالتواب وهاب
در گمانی که: به غیر از تو کسی یارم هست؟
غلطست این، که به غیر از تو نپندارم هست
حیفت آمد که: دمی بی غم هجران باشم
زانکه امید به وصل تو چه بسیارم هست!
آخر، ای باد، که داری خبر از من تو بگوی:
گر شنیدی که بجز فکرت تو کارم هست؟
گر بغیر از کمر طاعت او میبندم
بر میان کفر همی بندم و زنارم هست
در نهان چارهٔ بند غم او میسازم
با کسی گر سخنی نیز به ناچارم هست
گفت: بیخت بکنم، گر گل وصلم جویی
بکند بیخ من آن دلبر و اقرارم هست
زر طلب میکند آن ماه و ندارم زر، لیک
تن بیزور و رخ زرد و دل زارم هست
گرچه از چشم بینداخت مرا یار، هنوز
گوش بر مرحمت و چشم به دیدارم هست
نار آن سینه و سیب زنخ و غنچهٔ لب
به من آور، که دلم خستهٔ بیمارم هست
سر آن نیست مر کز طلبش بنشینم
تا توان قدم و قوت رفتارم هست
اوحدی وار ز دل بار جهان کردم دور
به همین مایه که: پیش در او بارم هست
رکنالدین اوحدی
درود به خواهر گرامی خانم صالحه و هاب واصل بابت تک بیتی زیبا شان و تشکر از آقای رکن الدین اوحدی و سروده مقبول شان و جهانی سپاس از جناب استاد عبدالتواب وهاب از انتخاب شعر ، تک بیتی و طرح عالی شان . موفق وسلامت باشید . مهدی بشیر