ماجرای فرقت
تاریخ نشر شنبه ۱۲ جدی ۱۳۹۴ – دوم جنوری ۲۰۱۶ هالند
آخرین غزلم در سال ۲۰۱۵م
ماجرای فرقت
سید همایون شاه “عالمی”
بازآ که انتظارت این دیده چار کرده
خونِ دلم به مژگان بنگر قطار کرده
شد طاق طاقتِ من سختست فرقتِ تو
هجرانِ خنده هایت دل بیقرار کرده
دیدم که دیدی برمن با ناز و با تبسم
آن باده ی نگاهت غم خوشگوار کرده
سودای شام زلفت شام و پگاهی پختم
دیگِ هوس ز شوقت هردم بخار کرده
رو زرد و چشم سرخم موی سپید دارم
این ماجرای عشقت ما را دُچار کرده
هردم سرشک هجران خونِ جگر کشیده
بالای مژه هایم خونابه بار کرده
بر روی زرد وزارم اشکست قطره قطره
گلهای دانه دانه بین نو بهار کرده
شد سالها همایون در عشق بسملی تو
هر روز و ماه و سالی ازمن فرار کرده
سید همایون شاه “عالمی”
سی و یکم دسامبر دوهزار و پانزدهم م
هیمارکیت ، ورجنیا
ایالات متحده امریکا
درود به جناب عالمی عزیز ، تشکر از سروده زیبا و آخر سال ۲۰۱۵ تان. سال نو ۲۰۱۶ را بشما وخانواده محترم و هموطنان عزیز و مردم جهان تبریک عرض میکنم. امیدوارم که سال ۲۰۱۶ به تمام مردم جهان سال صلح ، امنیت و خوشی باشد. با عرض معذرت که نسبت مریضی که عاید حالم شده دیر تر نشر کردم . موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر
دوست عزیز و فرهنگی فعال و شخصیت بر جستۀ کشور ما جناب مهدی بشیر درود بر شما، بدین وسیله از زحمات بی شائبۀ شما در طول سال ۲۰۱۵ و سالهای گذشته قدردانی نموده و موفقیتهای مزیدی را برایتان از بارگاه ایزد یگانه تمنا می نمایم (همایون عالمی)