بادۀ عشق
تاریخ نشر جمعه ۲۵ جدی ۱۳۹۴ – ۱۵ جنوری ۲۰۱۶ هالند
شعری از بهار امسال تقدیم شعر دوستان !
توکل هروی
بادۀ عشق
برآن سرم که قدح نوش درجهان باشم
زیاد دهر فراموش درجهان باشم
برآن سرم که بنوشم چنان زبادۀ عشق
که روز وشب همه مدهوش درجهان باشم
زخویش دورشوم پشت پا زنم به خرد
زبار غصه سبک دوش درجهان باشم
زوعظ سود نبردم ، گلایه هم نکنم
چه خوشتر است که خاموش درجهان باشم
ازآنچه میشنوم برصلاح وخیر بشر
سزدتمام بدن گوش درجهان باشم
به جای راه حریفان به سوی چاه روند
چرا به قافله پا پوش درجهان باشم ؟
تمام کار جهان بیخودی وعریانی ست
چه بهتراست که تنپوش درجهان باشم
مرا اگر به حرم ره نمیدهند چه باک
روم به میکده مدهوش درجهان باشم .
هامبورگ سوم خرداد (جوزا) ۱۳۹۴
توکل هروی
استاد محترم آقای توکل هروی به سلامت ، سزوه باده عشق خیلی زیبا ست. قلم تان همیشه سبز و خودتان زنده و موفق باشید. مهدی بشیر