سکوت شب !
تاریخ نشر چهار شنبه هفتم دلو ۱۳۹۴ – ۲۷ جنوری ۲۰۱۶ هالند
سکوت شب !
عزیزه عنایت
شب درسکوت و خامه بدستم شتاب داشت
گویا زشوق واژه بخود پیچ وتــاب داشــت
تــا مـینـوشــت رمــز محـبـت زســـوز دل
دل دردرون سیـنه شـــرار وعــذاب داشت
ازپشـــت پنجــره بــه تمـاشــای شـب شـدم
دیــدم زابــرمــاه بــرویــش نـقــاب داشــت
بــاران بـه شیشه میـزد ومستـانـه می فتـیـد
مستــی زابـرسرکش ویـا ازشـراب داشت؟
تنــد بــاد شب زهــرسـوشتـــابنـده میـرسید
آن درغـــریــووآمـدنش هـم عـتـاب داشـت
دیــدم بــدســت بــاد، گــلی پــرپــر خــزان
بـرلـب شکـایتی زفـلک بی حســاب داشت
دیـشـب (عزیزه) تــاسحــرم بــا نــوا ودرد
چشمم هـوای گریه ودوری زخواب داشت
عزیزه عنایت :
خواهر محترم خانم عنایت عزیز ، باز هم سروده زیبا و مانند همیشه عالی و خواندنیست. خط بردم و خوشم آمد. موفق باشید . مهدی بشیر
به به بسیار زیبا خواهر گرامی ، قلم تان شگوفا و پررنگ باد.
قیوم بشیر « هروی »
برادر عزیز و گرامی جناب محمد مهدی بشیر مدیر مسؤول سایت وزین ۲۴ ساعت ! از حسن نظر و مهربانی شما تشکر میکنم که با نشر سروده در سایت مردمی ۲۴ ساعت به من افتخار بخشیده اید خداوند شما را همیشه درپرتؤ لطف خویش قرار بدهد.
از شاعر گرانقدر و مهربان جناب قیوم بشیر که همیشه ناب میسرایند تشکر میکنم سلامت و همیشه شاد باشند .