دل
تاریخ نشر پنجشنبه ۲۰ حوت ۱۳۹۴ – دهم مارچ ۲۰۱۶ هالند
دل
محمد نعیم جوهر
آلمان
گهی ماهی دریـا میشود دل
گهی شمسِ ثریـا میشود دل
گهی زیبــا تـرین لیـلا ی دنـیـا
گهی مجنون صحرامیشوددل
گهی باشادی و غم میستیزد
گهی غرقِ تـمنـا میشود دل
گهی بی ساز میخواند ترانه
گهی عاشق بفردا میشوددل
گهی پـا را بـه فـرق سرگذارد
گهی گردِ کف پا می شوددل
گهی ازخون خود نوشد شرابی
گهی تسلیم مینا می شود دل
گهی برفرق دشمن میزند سنگ
گهی قربان غم ها می شود دل
گهی از یــار میــگــردد جــدا دل
گهی بیخانـه و جا می شود دل
گهـی از نـالـه و آهـی شـود آب
گهی چون سنگِ خارامیشوددل
گهـی نــالـد زبختِ بــد درعـالم
گهی رسوای دنیا می شود دل
گهی خود را زند در آتشِ عشق
گهی محوهٔ تما شا می شود دل
گهی بی پـرده و بـد نــام گـردد
گهی رندانه سودا می شود دل
گهی جوهر کند با خاک یکسان
گهی محبوبِ دلها می شوددل
محمد نعیم جوهر
آلمان
۱۰/۰۳/۲۰۱۵
درود به برادر گرامی و شاعر عزیز محترم جوهر ، تشکر از سروده زیبا و مملو از احساس تان . خواندم و خوشم آمد . موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر