۲۴ ساعت

12 مارس
۲دیدگاه

مادر

تاریخ نشر شنبه  ۲۲ حوت ۱۳۹۴ – ۱۲مارچ  ۲۰۱۶ هالند

در این سروده شما عاطفۀ یک دختر پانزده ساله را نسبت به مادرش احساس می نمائید. چه وقت های زیبای بود که اکثراً تشویش های فرزندان فقط رقابت های مکتب و مسابقه در دوست داشتن مادر و پدر بود. به یاد آن روز ها این احساسم را بار دیگر در پای مادر بزرگوارم که برایم همیشه بهترین زن دنیا بوده است، می ریزم.

پوهندوی شمیا غفوری

مادر

مادرم ای منبع پیدایشم

مهر پاکت عظمت وآسایشم

ای د من مهر تو دنیای من

چشم پر از سحر تو مینای من

گوهر اشک تومرا جان بود

آۀ پراز سوز تو طوفان بود

آن شب تاری که برایم زخواب

جست و بشد بهر منش دل کباب

شیرتنش رُوزیی این شیر خوار

لطف و قرارش بنمودم قرار

بوسه ربودی زدو چشمان من

خوش بنمودی دل و هم جان من

بوسه زرخسارۀ من می ربود

راۀ خدا را به رخم  می گشود

روشنی داده به دل کوچکم

آدمی آموخته سرو وصورتم

مادر من، مادر من،مادرم

امر بفرما که بسوزم تنم

امر نما تا که شوم خاک راه

بوسه ستا نم زتو از زیر پا

با دم عطرکه بِپیچم تنت

تاکه زنم بوسه زپا تا سرت

شانه شوم بوسه به مویت زنم

جادۀ ره در سر کویت شوم

گل  شوم وحلقه ای بر گرد نت

زیب دو گیسو و بلورین تنت

تا نفسی جسم مرا گشته یار

 خادم و پا بوس تو خدمت گزار

کابل، واصل آباد، ۱۳۵۳ خ.

 

۲ پاسخ به “مادر”

  1. admin گفت:

    درود به خواهر محترم خانم شیما غفوری و تشکر از سروده زیبا و با عاطفه تان . خط بردم و خوشم آمد و مرا بیاد مادر عزیزم انداخت . خداوند تمام مادران کرامی را که در قید حیات اند عمر طولانی وباعزت عنایت فرماید وروز جهانی زن برایشان مبارک و با خوشی زندگی کنند. و مادرانیکه در کنار خانواده نیستند مانند مادر من ، روحشان شاد و یادشان گرامی باد و خلد برین جای شان . خداوند مغفرت کند . و شما خواهر عزیز هم موفق ، زنده وسلامت باشید. با عرض حرمت . مهدی بشیر

  2. شیما غفوری گفت:

    برادر محترم آقای مهدی بشیر، از لطف شما و از حمایت همیشگی تان از داعیۀ زن افغان اظهار سپاس و امتنان می نمایم. خدواند روح مادر های را که تمام عمر خویش را صرف تربیۀ فرزندان شان نمودند و اکثراً آخر عمر شان را در هجر فرزندان شان گذشتاندند، با جمیع مادران و مادر بزرگوار شما شاد داشته باشد.

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما