بهار کابل
تاریخ نشر دوشنبه ۲۴ حوت ۱۳۹۴ – ۱۴مارچ ۲۰۱۶ هالند
در غزل ( بهار کابل) کوشیده ام کلمات عربی استعمال نکنم:
بهار کابل
الوان ِ بهاران، قدم هشته به کابل
آید قدحی مست بگو از رگ هر گل
دلهرگی بگریز که جای تو مبادا
گل مست شده در قدم ِ نغمه ی بلبل
مستانه سُرایید درین لاله ی نوروز
تا نشه کند بوی خوشی دامنِ سنبل
آهنگ ِ رباب است همآهنگ به تنبور
خنیاگر ما مست شد ازساغر پرمل
بُستان چو فردوس زند دامن گلرنگ
اینست کمان رستمی در چهرِ قرنفل
آرایش ِ سرو است پریچهرۀ ما را
سنبل سرِ سنبل شده هر گوشه به کاکل
از بس که وزین است شگوفه بدرختان
مایل بزمین است سرِ خمچه شده شُل
برف ِ سر کوه آمده رقصان شده دریا
نرگس بفروشند، به بازار ِسرِ پل
اهریمن ِ تاریک شود دُور “همایون”
بلبل ز رهِ عشق کند شورش و غلغل
سید همایون شاه “عالمی”
چهاردهم مارچ دوهزار و شانزدهم میلادی
کابل، افغانستان
درود به جناب عالمی عزیز ، تشکر از سروده عالی تان . امیدوارم که بهار و نوروز سال ۱۳۹۵ از بهترین بهار ها و نوروز ها برای مردم وطن عزیز ما افغانستان باشد و همه در صلح و امنیت زندگی خوشی را سپری کنند و دیگر از جنگ و خونریزی خبری نباشد و دولت ع و غ هم به اندازه کافی خواب شده اند و در این سال خواب مرغی نزنند و بفکر و آرامی هموطنان ما باشند. قدرت را هم گیرفتند ودالر ها را هم ذخیره نمودند . بس است . امنیت را بیاورند. شما هم نوروز و بهار خوبی داشته باشید.
مهدی بشیر
دوست نهایت عزیز و فرهنگی دانشمند جناب مهدی بشیر ، برایتان صحت و سلامتی و جانجوری و خوشی های فراوان آرزو دارم قربان محبت های همیشگی تان .