ببار باران
تاریخ نشر پنجشنبه ۲۶ حمل ۱۳۹۵ – ۱۴ اپریل ۲۰۱۶ هالند
ببار باران
شایق الله « دلدار اندرابی »
ببار باران که آن پــــــــــــروانه ام رفت
عزیز و مونـــــــــــس و فرزانه ام رفت
بــــــــــــزن مطرب نوایی از غم و خون
دیگر عــــــــــــــــشقم از کاشانه ام رفت
محتاج یک نگاه تو بـــــــــــودم عزیز من
در ویش بی پنــــــــــاه تو بودم عزیز من
تو میگفـتی که عاشقی تو یک اشتباه بود
معتاد اشـــــــــــــــــتباه تو بودم عزیز من
خسته ، شکـسته ، بسته ، گسته از اختیار
دنبال تکــــــــــــیه گاه تو بودم عزیز من
از بس که در انتظار تو در رفت و آمدم
در راه ی راه ، راه ی تو بودم عزیزمن
حد اقل ببــــــخش خودت را ،، مرا بمان
آخر همان گناه تو بودم عزیز مـــــــــــن
ای عشــــــقم بیا که خانه قلبم خراب شد
لب های خـــشک من به امید سراب شد
رفتی تو از برم و خســـــــــته ام عجیب
چشـــمان خسته ام ز فراغت پر آب شد
باز آ عزیز من که هنــــــوز عاشق توام
گل های عـشق من همه نقش بر آب شد
رسم وفا نبــــــود که این گونه رفته ای
که از داغ تو دل و جانم کــــــــباب شد
قدری بمان که برایم تو ســـــــــــروری
در درس عاشقی همه کارم جــواب شد
من از نبـــــــودن تو ز سرایم رمیده ام
آواره ام چه بگویم که سرایم خراب شد
بر حال زار من تو مروت نما عزیزمن
مگذار بشکنم که شیشه عمرم حباب شد
قصه مرگ تو را ناگه شـــنیدن زود بود
در عزایت جــامه را تن دریدن زود بود
آخر ای یار همه ای مطــــــهرمهر وفا
در سرای جاودان منزل گزیدن زود بود
آسوده بخواب نامــــــــــــــــزاد بیمارم
راحت شدی از ازدیــــــــــــت و آزارم
تا دســــــــــــــــته گل به دیدنت آمده ام
بر خاک تو از اشک چی ها می کـارم
بااحترام
شایق الله « دلدار اندرابی »
تشکر شایق عزیز از سروده زیبایت. موفق باشید. مهدی بشیر
جناب استاد عالی قدرم جلالتمأب محترم محمد مهدی ” بشیر ” رهبر و بنیانگزار سایت ۲۴ ساعت درود ها و تحیات من نثار شما و کلیه همکاران از زحمات خستگی ناپذیر شما در قسمت ثبت و نشر سروده هایم تشکر فراوان و امتنان می نمایم جناب استاد عالی قدرم همیشه شاد موفق و سربلند باشید ..
شایق الله دلدار اندرابی