چه بمیرم چه نمیرم :
تاریخ نشرشنبه چهارم ثور ۱۳۹۵ – ۲۳ اپریل ۲۰۱۶ هالند
چه بمیرم چه نمیرم :
احمد الله بیغش
آری !
خزانم من
رنگ زرد و پائیزم
بلبلِ غم دیدهء فصلم
دلم از دیدنِ پرپر شدنِ گل
بشکسته است عزیزم.
من :!
همان مرغکِ باغم
که همه عمر پریدم
زجر گل را بکشیدم
بوی گل را بشمیدم
ولی :
اکنون که خزان است :
ولی اکنون که خزان است
دلِ من سخت فسرده
همه عشقم به فنا رفت
رسمِ دنیا که چنان است:
گهی خندیدن و خواندن
گهی در سوگ نشستن
گهی بر شاخه پریدن
گهی هم بال شکسته ست !!!
بلی!
اکنون که خزان است:
بلی اکنون که خزان است
منم آن تشنهء بارن
عاشقِ لاله و ریحان
که خزان آمد و بگرفت :
زمن
هر هوسم را
گلِ من را
نفسم را
خانهء خار و خسم را.
چرا اینگونه شکستم ؟
مگرم زنده نبودم ؟
مگرم بندهء آن خالقِ پاینده نبودم ؟.
بلی
اکنون که خزان است :
گفتم این رسمِ جهان است
که ضعیفان بمیرند
یا که در دام اسیر اند
به کسی فرق ندارد
چه بمیرم چه نمیرم.
احمد الله بیغش
کشور کویت
۱۳/۱۰/۲۰۱۵
درود به دوست گرامی بیغش عزیز ، تشکر از سروده زیبایت . واقعا عالیست و خیلی مقبول سروده اید . خط بردم و این یک واقعیت است نباید انکار کرد :
گفتم این رسمِ جهان است
که ضعیفان بمیرند
یا که در دام اسیر اند
به کسی فرق ندارد
چه بمیرم چه نمیرم.
خیلی ممنون . موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر
فاضل دانشمند استاد گرانقدر محترم محمد مهدی بشیرهروی صاحب .
صمیمانه ترین درود ها و تمنیات قلبی خود را خدمت شما تقدیم می میدارم.
سپاس از این که این سرودهء ناچیز بنده را پسندید و به دست نشر سپردید .
موفق ،سرفراز و دور از آفات دهر بمانید.
در پناه ذات اقدس الهی باشید .
بیغش
از دیار غربت …
کویت