دلِ مسکین
تاریخ نشر پنجشنبه ۲۳ ثور ۱۳۹۵ – ۱۲ می ۲۰۱۶ هالند
دلِ مسکین
سید همایون شاه “عالمی”
زشوقت بسملِ قلبم چنان مستانه می رقصد
فضای ِ بام و دیوار و درِ این خانه می رقصد
سرشکِ روی مژگانم نماد ِ لرزه میدارد
هوس در دامنِ اشکم گلِ یکدانه می رقصد
نسیم ِ سنبلِ مویت مقیمِ خانه ی دل شد
ببین دیوانه ی مستی درین ویرانه می رقصد
فسونِ چشم ِ شهلایت شراب ِ شعر میریزد
کتاب ِ عاشقان هر سو درین افسانه می رقصد
قدِ چون سرو کابل را به ذکرِ قمری ِ قلبم
ترنم نغمه می آرَد سرم تا شانه می رقصد
لبت رنگ ِ اناری شد گلاب ِ قندهاری شد
دلم در میگساری شد ببین جانانه می رقصد
زدام ِ زلف مشکینت بدیدم لعلِ رنگینت
دلِ من گشته مسکینت که دام و دانه می رقصد
بدخش ِ لعلِ میگون ات زبان را کرده مضمون ات
بیا بنگر همایون ات بسی دیوانه می رقصد
سید همایون شاه “عالمی”
دوازدهم می دوهزار و شانزدهم میلادی
افغانستان
درود به دوست عزیز و شاعر گرامی ، جناب آقای عالمی ، تشکر از سروده زیبا و عالی تان و مانند همیشه جالب است. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر
درود به دوست ارجمند و برادر عزیز جناب مهدی بشیر ، یک جهان سپاس از نشر این غزل در سایت پر محتوای ۲۴ ساعت شما زنده و سلامت و صحتمند و موفق باشید.