سراب !
تاریخ نشر پنجشنبه ۳۰ ثور ۱۳۹۵ – ۱۹ می ۲۰۱۶ هالند
دوستان گران ارج ! پانزده سال پیش شعری سروده بودم وامروز متوجه شدم که ابداً تغییری در اوضاع افغانستان به وجود نیامده وهنوز طالب و طلبان برما حکومت میکنند ودر ویرانی کشوروکشتار انسانهای بی گناه دست بردار نیستند.
آن شعررا به آنانی که تا هنوز به خواندن آن دسترسی نداشته اند پیشکش میکنم .
استاد عبدالجبار توکل هروی
سراب !
چه سالهای درازی زغُصّه آب شدیم ؟
درآتش ستــم طا لـبان کباب شدیم
به هیچ گوشه یی از مُلک نیست آبادی
به داغ کلبۀ ویران خود خراب شدیم
حدیث مذهب ودین راگزاف میشمریم
نه بـوذر و نه وفادار بـوتراب شدیم
تـفـاوتی نـنهادیم راه را از چاه
به یاد آب روان جانب سراب شدیم
نه دانشی که بدانیم مهرومه به کجاست
نه هیج در پی تسخیر ماهتاب شدیم
(توکل) است وستیزش علیه نادانی
به این مقابله گویا که انتخاب شدیم.
شهر کلن ۱۳جولای ۲۰۰۱
درود به استاد عزیز و گرامی جناب آقای توکل هروی ، ضمن عرض سلام تشکر از سروده زیبا پانزده سال قبل تان که مملو از احساس پاک تان است . شما واقعیت ها را عالی بیان نموده اید ، هر روز از روز قبل این طالبان و حشی و یا برادر کرزی فاسد و غنی بی کفایت ، نوکران کثیفستان دالخور و سعودی آدمخور زیاد شده میروند و هروز به تعداد دشمنان مردم افغانستان که دست هایشان به خون بیگناه های ما آلوده است افزوده میشود که یکی دیگر از این جنایتکاران حکمتیار وطنفروش است که با ز چی نقشه دارد و دولت وحشت ملی ع و غ را فریب داده است . خداوند عاقبت کشور و مردم ما را بخیر کند .
خون ناحق دست از دامن قاتل بر نداشت
دیده باشید لکه های دامن قصاب را .
موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر
بسیار زیبا بود شاعر محترم بسلامت باشید .