دزد…
تاریخ نشر یکشنبه ششم سرطان ۱۳۹۵ – ۲۶ جون ۲۰۱۶ – هالند
دزد…
نوشته محمدشریف نشاط
دزدی به خانه آمد و اول چراغ کُشت
هم چلچراغ خانه ی ما بی دماغ کُشت
با تق تق صدای قدم های زشت خود
آمدحریم خانه ی ما چلچراغ کُشت
یک طفلکی که کبریت روشن بدست داشت
دزد آمد و گرفت و به صد درد و داغ کُشت
مردی به پشت خانه صدای بلند نمود
بیدارشوید ! پرنده ی صلح را کلاغ کُشت
بانوی مهربانی که فانوس به دست داشت
فانوس دار و خانه به قلب فراغ کُشت
غُرغُرنموده هر طرفی خانه را بگشت
هرجا که نور و روشنی ای ، کرد سراغ کُشت
دزدی نموده بُرد سرود و ” نشاط ” ما
مثل پرنده ها همه در کنج باغ کُشت
با عرض سلام و ارادت برای شمادوستان
عزیز و مهربان
(محمدشریف نشاط )
۱۳۹۴/۱۱/۲ کابل
درود به برادر عزیز آقای نشاط ، تشکر از سروده عالی تان . مانند همیشه جالب است. طاعات و عبادات تان قبول . موفق باشید . مهدی بشیر
سلام عرض میکنم برادرمحترم محمد مهدی بشیر !
ازشما و دوستانی که باشما در تهیه وتزین سایت ۲۴ ساعت کار میکنند وزحمت میکشند ، ابراز تشکر نموده طاعات همه ی شما به در گاه خدای یگانه قبول ومقبول باد