اندرابی ها جنگیدن مانند شیر
تاریخ نشر پنجشنبه چهارم سنبله ۱۳۹۵ – ۲۵ آگست ۲۰۱۶ – هالند
اندرابی ها جنگیدن مانند شیر
شایق الله دلدار اندرابی
گلستان گــشت عزیزان اندراب بغـــــلان
از فضل پاک یزدان از برکــــــت شهیدان
اندراب بغلان در بطـــــنش قهرمانان
افتخاراست عزیــــزان تا آخــــیراین جهان
قهرمانان دلیر اندراب از خانـــمان گشــــتن تــیر
با طلبان بودن درگیـر جنگــــیدن مانند شیر
یک گروه بی ناموس نامــشان است تجاسوس
جوانان را کردن شهــید با ارمان با افسوس
جایشه کـــنم بیان باهـــــــمه گردد عیان
در ولایت کنــدز و پکتــیا هلـــمند و بغلان
همیشه بودن در کمیـــــن با طالبان ملحتدین
مادرشان است بریان تیمـــــــشان است گریان
شهید کردن ناگهان طا لبان دالخـــــوان پاکستان
همه جوانان اندراب هستــــــــــن شخصی قهرمان
خیزش مردمان انـــــدراب ولایت بغلان
مبارزه را کردن شــــروع با گروه طالبان
فرزندان شان شد تـــــیم به درگاه حق نالیم
طالبان را کند عــــــدیم آن خداوند کریم
همین اندرابی هابودن جوان میجنگیدن با دالخوان
مظلومانه کردن شهید طالبانی دالخوارن پاکستان
شایق اندرابی هر گـــــــیز نشوید بهسار
به حکم حی جبار طالبان مــُزدور میشـود تار مار
با عرض حرمت
شایق الله دلدار اندرابی
درود به اندرابی عزیز ، اگر واقعا اندرابی ها مانند شیر جنگیدند جای خوشحالی است و باید به غنی و عبدالله فاسد و بی غیرت که کاری کرده نتوانستند لعنت فرستاد. روح شهدای این حادثه شاد و نفرین به جنایتکاران وبرادران کرزی و غنی. موفق باشید. مهدی بشیر
سهم ما در یک نابرابری
عیسی خان لغمانی را با همان اصطلاح معروفش “تق چپه
کو” هنوز به یاد دارم، او برای نجات جان وکلای پارلمان افغانستان مدال گرفت، جایزه گرفت، و تاجران برایش پول دادند، رییس جمهور او را نوازش کرد، وکلای پارلمان معاش ماهانه خود را به او دادند، رهبری قدرتمند برایش خانه داد و رهبری دیگر موتر آخرین مادل سال را اهدا کرد و قدرتمندان دیگر برای رقابت های همیشه گی شان به هزاران دالر نثار تن و پیکر لاغر و نحیفش کردند. عیسی خان لغمان مشهور شد، رسانه ها به مصاحبه با او پرداختند، اصطلاح “تق چپه کو”ی او ورد زبان پیر و جوان و کودک این سرزمین شد، او با موتر اهدایی انسانی را کشت، بخشیده شد و از زندان با گُل و کیک و کلوچه رها شد و بالاخره به آلمان رسید.
.
در جای دیگر اکبر اندرابی؛ قوماندانی که هیچ کس او را نمیشناخت او در هشت سال گذشته در بسیاری از حملات خطرناک در مقابل دشمن سینه سپر کرد و در عملیات های گوناگون و در نابودی تروریست ها در هوتل انترکانتیننتال، هوتل سرینا، کابل بانک، میدان هوایی کابل، وزارت عدلیه، پشتنی بانک، کمیسیون انتخابات، چهارراهی عبدالحق و ده ها حمله دیگر نقش اساسی داشت و… اما هیچگاهی او مشهور نشد، جایزه نگرفت، مدال بر گردنش آویخته نشد، برایش رهبری یا وزیری خانه و موتر و دالر نداد و هیچ رسانه ای با او برای تمام جانفشانی هایش مصاحبه نکرد. اکبر اندرابی جان بسیاری از محصلان پوهنتون امریکایی را از چنگال تروریستان نجات داد، او چشم در چشم دشمن جنگید و تا آخرین قطرۀ خونش از مبارزه دست نکشید. قوماندان با بیست گلوله بر بدنش ایستاده افتاد، آخرین نگاهش نجات فرزندان این سرزمین از دست هیولاهای ضد دانایی بود، برای نجات نسلی که آیندۀ افغانستان را خواهند ساخت.
او یک سرباز واقعی این سرزمین بود، نه گلایه ای داشت و نه توقعی، تمام زندگی اش نجات جان هموطنانش را تشکیل داده بود، او رفت به دنیای دیگر، دنیایی که او میدانست زمانی آنجا خواهد رفت و از خدایش پاداش تمام خدمات صادقانه اش را خواهد گرفت.
.
مهدی ثاقب
دورد به شما جناب مهدی جان بشیر ، مسؤل سایت وزین ۲۴ ساعت
جهانی سپاس از حسن نظرت . موفق وسلامت باشید.
تشکر جناب شفیق الله ضیاپور اندرابی واقیعت ها را بیان نموده اید
فرمانده شهید محمد اکبر اندرابی جان بسیاری از محصلان پوهنتون امریکایی را از چنگال تروریستان نجات داد، او چشم در چشم دشمن جنگید و تا آخرین قطرۀ خونش از مبارزه دست نکشید.
ما اندرابی ها هر روز قربانی میدهم اما دیگرا در عیش و نوش خود هستن اما حکومت وحشت ملی و خاین ملی در این باره هیچ توجه ندارند
روح شهدأ شاد ویاد شان گرامی باد