انقلاب گوسفندی
تاریخ نشرسه شنبه ۲۳ سنبله ۱۳۹۵ – ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۶ – هالند
انقلاب گوسفندی
محترم باور بامیک
داعش نفس آمد و تسخیرکرد
دست و پای عشق را زنجیرکرد
خنجر خونین خشم خویش را
بر گلوی عاطفه تکثیرکرد
سنت دیرینه را احیا نمود
بسمل جان مرا تصویرکرد
بار بار «اللهاکبر» گفت و باز
تا نفس بود و رمق تکبیرکرد
در نقاب «من» هیولای منی
آمد و نقش مرا تزویرکرد
انقلاب گوسفندی جانگرفت
گاو آمد بره یی را چیرکرد
کار اسماعیل فوقالعاده بود
آنچه ابراهیم کرد، اکسیرکرد
عشق بود، ایثار بود آنجا هدف
نه که کندوی هوسرا سیر_کرد
وهم ما فربهشده از عقل ما
وهمها مان، عقل مانرا پیرکرد
عقل باشد، فهم مطلب سخت نیست
می شود در کارها تدبیرکرد
هست ممکن خاک را رنگین نکرد
هست ممکن از قناعت سیرکرد
آن طرفتر مثل من یک آدمک
ناله هایش را به من تقریرکرد
پیش آمد زل زد و آهیکشید
چشم هایش عشق را تفسیرکرد
گفت با چشماش هزاران درد را
در گلویش عقدهها را تیرکرد
«ب.ب»
درود به برادر عزیز و گرامی جناب آقای باور بامیک و تشکر از سروده زیبا و مملو از احساس تان . لعنت ونفرین به داعش ، طالب ، متعصبین ، تفرقه انداز و خایین های وطنفروش . موفق وسلامت باشید و عید سعید قربان بشما و خانواده محترم و هموطنان عزیز تبریک عرض میکنم. به امید یک صلح واقعی در کشور . مهدی بشیر