خرابه های وطن
تاریخ نشر سه شنبه ۲۵ عقرب ۱۳۹۵ – ۱۵ نوامبر ۲۰۱۶ – هالند
دوستان عزیزم امشب یکی از ترانه های را که در غُربت سروده ام با شما شریک میسازم
محترم حسن شاه فروغ
خرابه های وطن
بشهرِ غُربتِ من دل بهانه می جوید
رهی دیارِ من و راهِ خانه می جوید
بباغِ خاطر من مُرغکی گرفتاراست
اسیرِ دامِ کسی بوده دانه می جوید
بیادِ بوم و درش زار زار می گیرید
گل وبهارو چمن زارو لانه می جوید
برای طره ی گیسوی یارِ مهرویش
شمیمِ مُشکِ خُتن عطرو شانه می جوید
چوشمع سوزدو در پای خویش می اُفتد
بسانِ اخگر از آتش نشانه می جوید
شهیدو کُشته ی تیغِ بُتی جفا جویی
بهای خونِ خود از این زمانه می جوید
دلی شکستهٔ من بسکه محنت آباد است
خرابه های وطن عاشقانه می جوید
فروغِ عشقِ وطن در دلم طنین افگن
چو ماهتاب مرادش شبانه می جوید
فروغ لندن ۲۴ ـ ۶ ـ ۱۳۴۹
درود به برادر گرامی جناب آقای فروغ عزیز ، تشکر از سروده زیبا مملو از احساس و طنپرستانه تان. لعنت به جنایتکاران و وحشی ها که کشور مارا ویران نموده اند. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر