غزل تازه
تاریخ نشر سه شنبه ۲۸ جدی ۱۳۹۵ – ۱۷ جنوری ۲۰۱۷ – هالند
غزل تازه
محترمه خانم حمیرا نکهت دستگیر زاده
اینک غزل تازه بر لحظه فرو ریزد
از یاد تو میاید تا بر همه سو ریزد
اینک غزل تازه با قافیه پیوسته
می اید و وزنش را بر روی گلو ریزد
اینک غزل تازه وزنش خوش و حرفش خوش
تا خوش خوشک اهنگی در اب و سبو ریزد
مست است صدا از او هم فاصله ها از او
بنگر که چه غوغای مستانه از او ریزد
من خامش و او اما صد حنجره از اوا
تا در شب دلتنگی بر راز مگو ریزد
گسترده صدایش را چون بال هما بر من
در جوی رگم خواهد میل تگ و پو ریزد
پر کرده تن خود را از وسوسه رفتن
تا در شب مهتابی بر یک لب جو ریزد
بنشسته به بانویی در هودج روح من
برده ست مرا با خود کز خویش فرو ریزد
۲-۱۰-۲۰۰۶
تشکر از خواهر عزیز خانم حمیرا نکهت دستگیر زاده ، سروده زیبا و عالیست. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر
بسیار زیباست درود برشاعر خوش کلام زنده و سلامت باشند .
تشکر خیلی ممنونم.