دیده ام درگریه همـچون ابرنیسان بوده است
تاریخ نشر دوشنبه دوم حوت ۱۳۹۵ – ۲۰ فبروری ۲۰۱۷ – هالند
دیده ام درگریه همـچون ابرنیسان بوده است
سروده از : شاد روان الحاج عزیز احمد پنهان
انتخاب وارسالی : محترم احمد خالد عزیز
**************
دیده ام درگریه همـچون ابرنیسان بوده است
دل زداغ گل رخان رشک گلستان بوده است
گر ترا حـــسن خـــدا دادی نبود ای ساده رو
دیده آئیـــــنه از بهــــر چه حیران بوده است
تاکه نرگس دید چون من به چشـــم بادام ترا
غنچــــه سان دایم سراودرگریبان بوده است
سینـــــه را تیر نگاه گل رخان بگرفته است
درجگر راحتــــــگه داغ نکـویان بوده است
برمسیحــا شکوه چون بردم زرنج خویشــتن
گفت درد عشق راگاهی نه درمان بوده است
تاج کرمــنا چرا آخــــــر زســرافگــــــــــنده
ای زخود غا فل اگـر نام تو انسان بوده است
آبروقیـمت ندارد درنـــــــــگاه ناکــــــــــسان
گرچه بهـــترازهزاران آب حیوان بوده است
گرچنین طوفان نمائی عاقبـــت ای اشک من
خانه مردم زســــــــیلاب توویران بوده است
برفگن ازعارضت چنـــــــدی نقاب زلف را
ماه تاکی درطلـــــــــسم ابر پنهان بوده است
مرحوم الحاج عزیز احمد پنهان
روح مرحوم الحاج عزیز احمد پنهان شاد و جنتها نصیبش ، سروده زیبا و عالیست. تشکر از انتخاب جناب محترم آقای احمد خالد عزیز . موفق وسلامت باشند. مهدی بشیر
استاد گرامی جناب محمد مهدی بشیر !
عرض سلام واحترام ، به سلسله همکاریهای همیشگی تان سپاس گذارم که شعر پدر مرحومم رابه اشتراک گذاشتید
با عرض حرمت احمد خالد عزیز