صدای پا !
تاریخ نشر شنبه ۱۴ اسد ۱۳۹۶ – پنجم آگست ۲۰۱۷– هالند
محترمه خانم عزیزه عنایت
امشب به سینه لرزید دل باز درهـوایت
بیــرون زدر شنیــدم نـاگه صدای پایت
بشتــافتم دویــدم وانگـه کــه درگشــودم
جــزخویشتن نـدیـدم بگــریستم بــرایت
ای خرده گیرراحت مارا مکن ملامت
نگذشته بـوی عشقی ازکوچه وسرایت
بنگر به باغ بلبل ازعشق گل چوبسمل
لیکن هنوز با شوق از گل کند حکایت
آمــد بـیــادم آنشـب درپیشگــاه مهتـاب
میــریخت ازهـوا گل بـرقـامت رسایت
محمل زاشک دیده دارد”عزیزه“هرشب
بــردامـن جــدایی تــا گشـتــه آشنــایــت
عزیزه عنایت :
درود به خواهر گرامی محترمه خانم عزیزه عنایت . تشکر از سروده زیبا و خواندنی تان . مانند همیشه عالیست. موفق باشید. مهدی بشیر
سلام خدمت برادر گرامی جناب مهدی بشیر تقدیم است .
ممنون از مهربانی شما که سروده را درسایت وزین و مردمی ۲۴ ساعت به نشر سپردید
برادر گلم از شما هرچه وصف کنم کم است زیرا لیاقتش را دارین
خداوند شما راهمیشه سرفراز و موفق داشته باشد .
خواهر گرامی بانو عنایت عزیز ، قلم تان را رنگین میخواهم ، بسیار زیبا سرودید. سرفراز باشید.
با عرض حرمت
قیوم بشیر «هروی»