راه پرخطر!!
تاریخ نشر پنجشنبه ۱۶ قوس ۱۳۹۶ – هفتم دسامبر ۲۰۱۷– هالند
محترم استاد محمد نسیم اسیر
دردل ، ازفتنهء دوران اثــری نیست که نیست
سینه صد پاره وخونین جگری نیست که نیست
تــــا کــــه خـــیــروشرمــــا درکف بیگانه فتاد
خیرخواهان همه رفتند ، شری نیست که نیست
قـــنــد پــیـونــد بـــه بیگانه ، شکستی ، هیهات
تلختردردهن ، ازاین ، شکری نیست که نیست
درره صلح ، اگــــــرهــــا ومــگـــــرها کردند
پی این جملـــه مگرها ، اگری نیست که نیست
قــــــدم آهسته دریـــن مــــرحـلـــه بگذار، آخر
بــــرسرراه من و تو، خطری نیست که نیست
آتش ازهــــــرطـــــرفــــی ، برسرما می بارد
خانه ویران شده ، دیوارودری نیست که نیست
مادری نیست که صد پاره دلش ، نیست بخون
پــــــدری نیز به سوگ پسری نیست که نیست
مــــا زخــــود بـــی خبرو، برسرما بی خبران
درجهان هـردهنی را ، خبری نیست که نیست
عیب مـــا می کنی ای شیخ ، زخود بی خبری
درشریعت زتـــــو، آلوده تری نیست که نیست
بسکه درکـــنج قفس ، بال وپرافشاندم ( اسیر)
هرکه بینی بکفش، مشت پری نیست که نیست
م.نسیم ( اسیر)۷اگست۹۵م، بن المان
درود به جناب استاد محترم آقای محمد نسیم اسیر و تشکر از سروده عالی و مملو از احساس پاک و طنپرستانه تان. موفق و سلامت باشید. مهدی بشیر
بشیر عزیز وگرانقدر! قدردانی تان مایه افتخارمن است . گرچه به محبت های شما کمتر می رسم. سپاس ها