سوز هجران
تاریخ نشر سه شنبه ۲۱ قوس ۱۳۹۶ – ۱۲ دسامبر ۲۰۱۷– هالند
محترم استاد عبدالهادی رهنما
همیشه در نگاهم یاد چشمان تو می لغزد
خموشی کرد گل دادم چو عصیان تو می لغزد
تو رفتی سال ها بگذشت کی دانی عزیز من
که سر تا پا تنم در سوز هجران تو می لغزد
نه پیدایی نه پنهانی ولی دانم نمی دانی
هنوز این سر به یاد دشت دامان تو می لغزد
به یاد روزگارانی که قلب تو صفای داشت
دلم چون قطره اشکی نوک مژگان تو می لغزد
تو در بحر خودی ها گم شدی پیدا نخواهی شد
که این آواره روز و شب به حرمان تو می لغزد
ندارم شکوه از نا ساز گاری های بخت خود
که بخت تیره ام چون موج زلفان تو می لغزد
نماد خاطرم هستی هنوز و نوبهار دل
که واژه واژه شعر من ز بستان تو می لغزد
عبدالهادی رهنما
درود به برادر بزرگوار و گرامی آقای استاد عبدالهادی رهنما ، بازهم مانند همیشه سروده زیبا و عالیست. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر
برادر ادیب و فرهیخته ام محمد مهدی جان بشیر از محبت ولطف همیشگی شما جهانی سپاس .